
بوي سيب و بوي زير سيگاري...
لبهايي كه فقط در عكس چاك خورده اند...
و دستي كه زير چانه است...
حس وحشت جدائي از چهار ديواري
كه هر قطعه اش داستان مردي هست كه
تنهاييش را با كمال ميل!عق زده!!
معتاد شده...
قمار كرده...
باخته...!!
و لنگر انداخته بر تختخواب بى هوسي....
كه حال نداره دندانهايش را مسواك بزند,
از همه چي بريده...
همين روزها سفر خواهد كرد!
جايي كه پروانه ها بالهاي سفيد دارند...
جايي كه كجاست.........
javahermarket
نظرات شما عزیزان:
معین 
ساعت9:22---12 اسفند 1391
سلام داش مجید وبت فوق االعادس.
به منم سربزنمنتظرتم
لحظاتت آروم