درباره وبلاگ


به کلوپ عشق خوش آمدید...... Id:>> djaligtor_project@yahoo.com ♥♥♥ http://2thLoveClub.Blogfa.com ♥●•٠·˙♥●•٠·˙♥●•٠·˙♥●•٠·˙♥♥♥ مــن کیـــَم؟؟؟ کسـی میـدونـه؟؟؟ مــن همون دیـوونـه ایـَم که هیچ وقـت عـوض نمیشـه... همـونـی که همـه باهـاش خوشـحالن امـا کسـی باهـاش نمـی مـونـه... همـونی که هـِق هـِق همـه رو به جـون و دل گــوش میده امـاخـودش بُغضـاش رو زیر بالـش میـترکـونـه... همـونـی که همه فک میکنن سخته...سنگه اما با هر تلنگر میشـکنـه.. همـونـی که مواظـبه کسـی ناراحـت نشـه اما همـه ناراحتـش میـکنن... همـونـی که تکـیه گاه خوبیه اما واسش تکیـه گاهـی نیست..جـــز خُــــداش.. همونی که کـُـلی حرف داره اماهمیشه ســـاکــته... آره مـــن همــونــم !
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 278
تعداد نظرات : 248
تعداد آنلاین : 1

Flag Counter


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

کلوپ عشق
شعر و متن عاشقانه.دلنوشته.داستان عاشقانه.فال و طالع بینی.روانشناسی.دانستنی های روابط عاشقانه.دانلود رمان عاشقانه




دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.

در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.
دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.

در ۱۹ سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.

روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد.

دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود.

دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و داماد چشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد.

 

بقیه در ادامه مطلب...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



ادامه مطلب ...


اگرچه همیشه نمی توان یک کتاب را از جلد آن تشخیص داد. اما در عین حال از نوع کتابی که فرد انتخاب می کند می توان به شخصیت وی پی برد، شما از مطالعه ی چه کتابی بیشتر لذت می برید؟

 

رمان (به ویژه اگر نویسنده زن باشد):

خواننده رمان مانند شخصیت های درام ،رمانتیک است و دوست دارد خانه اش پر از گل و شمع های خوشبو کننده باشد. برای او یک رمان واقعی یعنی این باور که هر آرزویی می تواند به حقیقت بپیوندد، خواه مربوط به یک هدف بلند مدت باشد خواه خرید یک خانه در محیطی زیبا.

 

کتاب های حادثه ای:

شخصیتی شجاع ،خلاق و پر جنب و جوش که از هیجان و شور و ماجراجویی در زندگی لذت می برد. به دنبال چیزهایی است غیر متعارف و جدید ،که نسبت به آن ها تجربه ای ندارد. یک سرگرمی جدید و شاید درست کردن یک غذای تازه ،تجربه های تازه با چاشنی ماجراجویی برای آن ها غذای روح است.

 

کتاب های بسیار ترسناک:

اگر چنین کتاب هایی می خوانید مانند قهرمانان آن شجاع و قوی و صاحب نیرویی هستید که می تواند موقعیت های دشوار را به خوبی پشت سر بگذارد. شما می توانید الهام بخش کسی باشید که کمی قوت قلب و حمایت نیاز دارد.به یاد داشته باشید این جسارت و شهامت با ماجرا جویی متفاوت است، ماجراجویان با سر نترس الزاما هر موقعیت ترسناکی را نمی توان تحمل کنند.

 

کتاب های پلیسی کارآگاهی:

شما درست مانند قهرمانان این کتاب ها به سرعت برق و باد تصمیم گرفته و آن را عمل می کنید و به ندرت تحت تاثیر فشار ناشی از موقعیت قرار می گیرید . شما بر دانش و توان ذاتی خود تکیه دارید.

 

کتاب های تخیلی:

انسانی با اراده و با هوش ،همیشه آماده رویارویی با یک چالش بزرگ هستید ،هیچ گاه در موقعیت های دشوار دچار استرس نمی شوید ،ظرفیت شما قابل تحسین است. شما سراغ سخت ترین کارها و آزمون ها رفته و سر بلند هم بیرون می آیید.

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



ولو شده ام سر خیابان

در منطقه ی استحفاظی ِ یک مشت موش و گربه و سوسک و نکبت!

رد میشوند از کنارم

مردم ِ پرهیزگار!!

و دلسوز ترینشان

یک نخ سیگار به طرفم پرت میکند!

مچاله میشوم، در خودم، در بی کسی ام، در تمام گند زار ِ زندگیم...

و هنوز منتظرم

نه منتظر دستی که از روی ترحم برایم مرحم لحظه ای پرت کند

منتظر دستی ام که دستهایم را بگیرد و تمام کند.... این همه حقارتم را!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:ولو شده ام سر خیابان,متن و جملات عاشقانه, :: 13:42 :: نويسنده : Majid1991

خواهم رفت ، نخواهم ماند .

خواهم رفت  از خلوت تو

و تو را از خلوت خود

برون خواهم راند.

خواهم رفت ، خواهی رفت .

بی آنکه هیچ نام و نشانی

از خود به جای بگذاری ،

بی آنکه هیچ نام و نشانی

از خود به جای بگذارم.

خواهم رفت و حتی پشت سرم

را نگاه نخواهم کرد .

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



شنبه 18 آذر 1391برچسب:بی وفا,بی وفایی کردی,متن و جملات عاشقانه, :: 16:15 :: نويسنده : Majid1991

آزمونی جالب که هم شخصیت شما را می‌گوید هم بیماری شما را پیش‌بینی می‌کند!
انواع و اقسام پرسشنامه‌های شخصیتی معتبر وجود دارند که می‌توانند ته‌وتوی شخصیت شما را بریزند روی کاغذ و شما را در شناخت بهتر خودتان یاری دهند. اما جالبی پرسشنامه‌ زیر به این است که علاوه بر رو کردن برخی ویژگی‌های شخصیتی‌ شما، می‌تواند پیش‌بینی کند که آیا شما مستعد بیماری‌های قلبی هستید یا نه! چرا؟ اول تست را بزنید؛ تا بعد!

کافی است در مقابل هر یک از 25 عبارتی که در زیر می‌خوانید، موافقت یا مخالفت خودتان را با «بله/خیر» مشخص کنید. تا جایی که می‌توانید، از «نمی‌دانم» اجتناب کنید. ناسلامتی شما می‌خواهید شخصیت خودتان را بشناسید!

1. آیا در مکالمات روزمره‌ی خود روی برخی کلمات تاکید می‌کنید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

2. آیا سریع غذا می‌خورید و سریع حرف می‌زنید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

3. به نظر شما باید به کودکان آموزش داد تا همیشه بهترین باشند؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

4. آیا وقتی کسی کند و آهسته کار می کند، بی‌حوصلگی نشان می‌دهید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

5. آیا وقتی دیگران حرف می‌زنند، آنها را وادار به تند حرف زدن می‌کنید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

6.آیا وقتی احساس می‌کنید محدود شده‌اید یا باید در رستوران، منتظر خالی‌شدن میز باشید، از فرط عصبانیت دیوانه می‌شوید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

7. آیا وقتی کسی برای شما حرف می‌زند، همچنان افکار شخصی خودتان را دنبال می‌کنید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

8. آیا سعی می‌کنید در حال اصلاح صورت یا آرایش، صبحانه هم بخورید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

9. آیا اتفاق می‌افتد که در تعطیلات نوروزی یا تابستانی کار کنید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

10. آیا همیشه مباحث مربوط به موضوعات مورد علاقه‌ی خودتان را دنبال می‌کنید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

11. آیا اگر وقت‌گذرانی کنید، خودتان را گنهکار می‌دانید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

12. آیا آن قدر مشغول کار هستید که متوجه اطراف خودتان یا مثلا متوجه تغییر دکوراسیون خانه نمی‌شوید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

13. آیا با مادیات بیشتر از مسایل اجتماعی درگیر هستید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

14. آیا سعی می‌کنید فعالیت‌های خود را در کمترین زمان برنامه‌ریزی کنید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

15. آیا همیشه به‌موقع سر قرار حاضر می‌شوید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

16. آیا اتفاق افتاده است که برای بیان نظر خودتان مشت گره کنید یا مشت بزنید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

17. آیا موفقیت‌های خود را به توانایی سریع کار کردنتان نسبت می‌دهید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

18. آیا احساس می‌کنید کارها باید همین حالا و خیلی سریع انجام گیرد؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

19. آیا برای انجام‌دادن کارهای خود، همیشه سعی می‌کنید ابزارهایی را به کار ببرید که بیشترین بازده را دارند؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

20. آیا هنگام بازی، آن‌چه برایتان بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد، این است که برنده بازی باشید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

21. آیا معمولا حرف دیگران را قطع می‌کنید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

22. آیا وقتی دیگران تاخیر می‌کنند، عصبانی می‌شوید؟
 بلی           خیر              نمی‌دانم

23. آیا پس از غذا خوردن بلافاصله از سر میز یا از سر سفره بلند می‌شوید؟
 بلی           خیر              نمی‌دانم

24. آیا همیشه احساس می‌کنید عجله دارید؟
بلی
           خیر              نمی‌دانم

25. آیا از عملکرد فعلی خود ناراضی هستید؟
 بلی           خیر              نمی‌دانم


 تعداد بله های خود را شمرده و به جواب مراجعه کنید.

جواب در ادامه مطلب...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



ادامه مطلب ...


شما نسبت به نامزدتان احساس خوبی دارید و در اعماق وجودتان احساس می کنید که او را دوست دارید همه ی کارهای او را دوست دارید ، صحبت کردنش را ، نحوه ی خندیدن او ، نگاهش نسبت به شما و نسبت به همه ی کارهای او احساس دلبستگی دارید ولی نمی دانید که ایا او هم شما را دوست دارد یا نه ؟

آیا او هم نسبت شما احساس دلبستگی دارد و به شما فکر می کند ؟ از صحبت ها و کارهای او مورد خاصی را نمی توانید بفهمید ، نمی توانید بفهمید که ایا دوستان دارد و مسلما هیچ گاه به طور مستقیم نمی توانید این سئوال را از او بپرسید و یا اگر هم بپرسید طرف مقابلتان چه زن باشد و یا مرد با خنده این سئوال را رد می کند و به سوالتان پاسخ نمی دهد یا حداقل جوابی که کمی از کنجکاوی شما بکاهد را از او نمی نشوید .

حال ما چند راه حل به شما معرفی می کنیم تا متوجه شوید که ایا شخصی واقعا شما را دوست دارد یا نه ؟ و اینکه با او بمانید و رابطه داشته باشید جز اینکه وقتتان تلف شد فایده ای ندارد؟

(1 به حرف دل تان گوش کنید ، همیشه یا در بیشتر مواقع دلتان و الهاماتی که از قلبتان می آید درست است ، الهامات قلبی خود را دنبال کنید ، و اگر قلبتان می گوید شخصی برای شما خوب نیست و به درد هم نمی خورید ولی شما به دلیل اینکه به او عادت کرده اید و یا علت های دیگر نمی توانید او را ترک کنید ، کار اشتباه و بیهوده ای است ، به یاد داشته باشید اگر این ندا از قلبتان می آید به حرف او گوش بدهید ، زیرا برای شخصی که مقابل شماست اهمیتی ندارید ! ایا باز هم می خواهید این رابطه را ادامه بدهید ؟سن تان و تجربه های که دارید و در سنین مختلف کسب کرده اید ، راهنمای بسیار خوبی برای شما هستند تا بفهمید که ایا کسی شما را دوست دارد یا نه؟

(2  شخصی که شما او را دوست دارید نباید که حتما به زبان بیاورد که شما را دوست دارد ، شما با صحبت های و رفتار او متوجه خواهید شد . اگر شما یک خانم هستید و این مقاله را می خوانید باید بدانید که ابراز علاقه برای مردان در برابر زنان بسیار مشکل است و قادر به این کار نمی باشند ولی اگر شما یک آقا هستید ، راحت تر می توانید احساس طرف مقابلتان را درک کنید ، زیرا خانم ها خیلی خیلی راحت تر از آقایان احساساتشان را بروز می دهند و حتی می توان گفت اگر از شما خوششان بیاید به راحتی آن را ابراز می کنند . به رفتاری شخصی که او را دوست دارید در هنگامی که با دیگران ارتباط دارد دقت نمائید زیرا تفاوت های رفتاری او را به راحتی متوجه می شوید و به این موضوع پی می برید که ایا او شما را دوست دارد یا نه ؟

(3  حال چندین رفتاری که شخص مقابلتان اگر شما را دوست داشته باشد آنها را انجام می دهد را برایتان توضیح می دهیم.

نمی تواند مدت زیادی از شما دور باشد و دائم با شما در تماس است ،و دائم سعی بر این دارد که به نوعی توجه شما را جلب کند به هر وسیله ای با صحبت هایش در مورد خودش یا خانواده اش و.. وقتی که ناراحتید سعی بر این دارد که شما را بخنداند و از این ناراحتی که گرفتار و درگیر آن هستید شما را برهاند ، سعی بر این دارد که علایق و سلیقه های شما را بشناسد، آرزو هایتان و آرمان هایتان را در زندگی بشناسد .

از نشانه های دوست نداشتن این است که او به بهانه های مختلف از شما فرار می کند، و هنگامی که صحبت می کنید در اکثر موارد او ساکت است ، به زور می خندد و هنگامی که با او بیرون می روید این رفتار معمولا در بین پسرها یی دیده می شود که دچار دو راهی هستند و خودشان هم نمی دانند چه کار باید کنند و نمی توانند نظراتشان را بیان کنند و به این ارتباط نیز چندان مایل نیستند .

  حتی با مراقبت های کوچکش مواظب شما است : اگر می خواهید سوار ماشین شوید در را برایتان باز می کند تا شما اول سوار شوید ، اگر هوا سرد باشد و شما سردتان باشد کت خود را به شما می دهد تا شما دیگر احساس سرما نداشته باشید ، وقتی که شما را نگاه می کند در نگاه شما غرق می شود و به صحبت ها و یا ماجراهایی که برای او تعریف می کنید ، با دقت زیاد گوش می دهد و در رابطه ی با همه ی آنها نظر می دهد . اگر کسی را دوست دارید که این کارها را برای شما انجام می دهد شک نداشته باشید که شما را واقعا دوست دارد پس می توانید به راحتی به او اعتماد کنید . اگر طرف مقابلتان هم شما را دوست دارد اما در این مورد شک دارد و مطمئن نیست

اگر نامزدتان به این طریق از آزمایش شما سربلند بیرون آمد به او اطمینان دهید که او را دوست دارید با صحبت هایتان ، اعمالی که انجام می دهید ، مانند اینکه هر روز حال او را بپرسید ، برای او پیامک های جالب و عاشقانه بفرستید و به او اطمینان دهید که در عشق خود در برابر او استوار هستید.

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



نشسته بودم رو نیم‌کتِ پارک، کلاغ‌ها را می‌شمردم تا بیاید. سنگ می‌انداختم بهشان. می‌پریدند، دورتر می‌نشستند. کمی بعد دوباره برمی‌گشتند، جلوم رژه می‌رفتند. ساعت از وقتِ قرار گذشت. نیامد. نگران، کلافه، عصبی‌ شدم. شاخه‌گلی که دستم بود سَرْ خَم کرده داشت می‌پژمرد.
طاقتم طاق شد. از جام بلند شدم ناراحتیم را خالی کردم سرِ کلاغ‌ها.
گل را هم انداختم زمین، پاسارَش کردم. گَند زدم بهش. گل‌برگ‌هاش کَنده، پخش، لهیده شد. بعد، یقه‌ی پالتوم را دادم بالا، دست‌هام را کردم تو جیب‌هاش، راهم را کشیدم رفتم. نرسیده به درِ پارک، صِداش از پشتِ سر آمد.

صدای تندِ قدم‌هاش و صِدای نَفَس نَفَس‌هاش هم.
برنگشتم به‌ رووش. حتی برای دعوا، مُرافعه، قهر. از در خارج شدم. خیابان را به دو گذشتم. هنوز داشت پُشتم می‌آمد. صدا پاشنه‌ی چکمه‌هاش را می‌شنیدم. می‌دوید صِدام می‌کرد.
آن‌طرفِ خیابان، ایستادم جلو ماشین. هنوز پُشتَ‌م بِش بود. کلید انداختَ‌م در را باز کنم، بنشینم، بروم. برای همیشه. باز کرده نکرده، صدای بووق - ترمزی شدید و فریاد - ناله‌ای کوتاه ریخت تو گوش‌هام - تو جانم.
تندی برگشتم. دیدمش. پخشِ خیابان شده بود. به‌روو افتاده بود جلو ماشینی که بِش زده بود و راننده‌ش هم داشت توو سرِ خودش می‌زد. سرش خورده بود روو آسفالت، پُکیده بود و خون، راه کشیده بود می‌رفت سمتِ جوویِ کنارِ خیابان.
ترس‌خورده - هول دویدم طرفش. بالا سرش ایستادم.
مبهوت.
گیج.
مَنگ.
هاج و واج نِگاش کردم.
توو دستِ چپش بسته‌ی کوچکی بود. کادو پیچ. محکم چسبیده بودش. نِگام رفت ماند روو آستینِ مانتوش که بالا شده، ساعتَ‌ش پیدا بود. چهار و پنج دقیقه. نگام برگشت ساعتِ خودم را سُکید.
چهار و چهل و پنج دقیقه!
گیجْ - درب و داغانْ نِگا ساعتِ راننده‌ی بخت برگشته کردم. عدلْ چهار و پنج دقیقه بود!!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



از شهر های خاطره می آیی
از باغ های عشق
زیبایی نگاه تو
دیریست
بر یاس ها
باران روشنایی مهتاب است
بانوی مهربان
بانوی سال های پریشان
تشویش بیکرانه رنج کدام عشق

در التهاب قلب تو مانده ست؟
ای خوب!
با ما سخن بگوی!
این کیست
شعر شکوفه های جوان را
با جان بی قرار تو خوانده است؟
جانی که در قلمرو پائیز است
هربار
پر بارتر ز پیش گل آورده ست.
بانوی خاطره!
بانوی سال های شب درد!
آواز پر نوازش کدامین
در عطر خوابگونه گیسویت خانه کرد
که اینگونه در صداقت آینه
گلخنده بلند رهایی
از صبح چشم های تو جاریست؟
با رنج، زیستن
با یاس ها زمانه زیبا را
چون رود، عاشقانه سرودن
این، این در سرشت توست
وینگونه بی بهار، شکفتن
در سرنوشت توست

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:جملات عاشقانه,عاشقانه ها,متن عاشقانه,دل نوشته, :: 22:2 :: نويسنده : Majid1991

برخـي افراد ممكن است با خواندن اين مقاله پيشنهادات من را غير اخلاقي و غير منـصـفانـه تلقي كنـنـد. بـه بـازيگرفتن احساسات ديگران كار نـا پـسـندي است بـخـصوص كساني كه بسيار دوستتان دارند. خيلي خوب ميشد هركسـي را كـه خـواهان او بـوديـد سـهـل و آسـان بـه دستمياورديد بدون آنكه نياز به نقش بازي كردن داشته باشيد.اما متاسفانه دنياي واقعي هميشه اينگونه عمل نـمـيكند.بعضي وقتها شما به اميد بدست آوردن فرد خاصي ماههاخود را به آب و آتش ميزنيد به عشق او زنـدگي ميكنـيد وحسرت داشتنش را ميكشيد و عاقبت بدون ثمر و نتـيجـه ناكام مي مانيد. و آنـجاسـت كـه راهـكـارهـاي ذيل ناگهان همچون موهبتي آسمـانـي جـلـوه گـر خـواهند شد. البته توصيه هاي من سحر و جادو نبوده و آنگونه نيز نميـبـاشـد كه شخصي را برغم خواست و ميل باطني و با بكارگيري اين تكنيكها وادار بـه آن كند كه دلباخته و عاشق شما گردد. كاري كه اين تكنـيـكها انجام مي دهند شـانـس و اقـبـال را بمقدار زيادي به سود شما افزايش مي دهند. آيا اين كار شرورانه و نادرست است؟ من اينطور فكر نميكنم بنابراين به مطالعه خود ادامه دهيد.

 

زياد معاشرت كنيد... سپس غير قابل دسترس گرديد

هـر چه بيشتر با شخصي ارتباط داشته باشيد آن شخص بيشتر شما را دوست خواهد داشت. اين را ديويد ليدمن متخصص رفتار انسانها بيان مي كند. در واقع حق با اوسـت. چندين مطالعه ديگر نشان داده كـه در مـعـرض قـرار گـرفـتن مكرر با هر محرك خاص ما را نسبت به آن محرك علاقه مند تر مي گرداند. (تنها زماني اين نظريه صدق نمي كنـد كـه واكنش اوليه ما به آن محرك منفي باشد). بنابراين در ابتداي آشنايي از آنكه كناره گيـر، گريزان و غير قابل دسترس باشيد، پرهيز كنيد. در عوض به دنبـال بهانه هاي فراوان براي آنكه وقت خود را با وي بگذرانيد باشيد.

اكنون حواستان را كاملا جمع كنيد چون اين مرحله زيركانه بوده و احتياج به مهارت دارد. درست زماني كه مطمئن شديد كه او را مجذوب خود كرده و محبوب گشته ايد به تدريج معاشرت خود را كاهش داده و كمتر در دسترس قرار گيريد و اين كـار را تـا زماني كـه وي ديگر شما را ديگر ملاقات نكرده و نبينـد ادامه دهيد. شـما هم اكنون "قانون كمـيابي" را بطور مؤثر بكار گمارديد. همه ما واقف هستيم كه: مردم خـواهـان چيزهايي هستـند كه نميتوانند داشته باشند. و هميشه در دسترس بودن شـما سبب كاهـش ارزش و شـان شما مي گردد. براي مثال هـرگـاه پـايتان را از در خانه بيرون بگذاريد و با توده عظيمي از الماس بروي زمين روبرو گرديد، كم كم برايتان عادي شده و ديگر آنها را بچشم سنگهاي گرانبها و ارزشمند نخواهيد نگريست. اين قانون كميابي است كه سبب ميشـود بـيشتر طالب آنها گرديد. با آنان باشيد و سپس كمياب گرديد و مشاهده خواهيد كرد محبوب تر مي شويد. ما مرتبا در مورد مسايلي چون شور و اشتياق، جـاذبـه جـنـسـي و عـشـق صحبت به ميان مياوريم اما به "شباهت ها" اشاره اي نميكنيم . بـايـد آگـاه باشيم افراد با خصوصيات متضاد در بلـنـد مـدت جـذب يـكديـگر نـمي شوند. ما همواره در جستجوي شباهتها ميان خود و شريك زندگيمان مي بـاشيم. اغـلب ما بـا گـشـتـن و مـعـاشرت با دوستاني كه مورد علاقه امان نمي باشند ترس داريـم پس چـرا با مـعشـوق خود چنين كنيم؟ علاقمند بودن و دوست داشتن كسي بسيار مهم تر از آن است كه ما عاشق آن فرد باشيم. تنـها شباهت هاي اخلاقي و شخصيتي ما نيست كه حائز اهميت ميباشد. هرگاه شما با فردي كـه از لـحاظ ظاهـر شبـيـه شـما باشد آشنا گرديد، احتمال آنكه وي شيفته و دلباخته شما گردد 4 برابر بيشتر ميباشد.

 

كار دلپسندي برايش انجام ندهيد.... بـگذاريـد او برايتان كارهاي دلپسندي انجام دهد

هرگاه شما كار پـسـنـديـده اي بـراي شـخـصي انجام دهيد، از دو جهت احساس خوبي خواهيد داشت: احـساس خـوشـنودي از خـودتان و صميميت با فردي كه شما اندكي با عملتان لوسش كرده ايد. ما معمولا بمنظور توجيه زحمات و يا هزينه هايي كه صرف فرد مورد نظر كرده ايم در شايستگي و استحقاق وي مبالغه وخيالپردازي ميكنيم. سـرانجام آنكه:ما آن فرد را بيشتر دوست خواهيم داشت.هرگاه شخصي براي ما كار پسنديده اي انجام ميدهد، خوشنود ميگرديم. اما در كنار آن احساسات ناخوشايند ديگري نيز تظاهر خواهند كرد. گاه غرق در هيجانات ميشويم. در تـنگنا قرار مي گيريم كه مانند همان فرد بامعرفت كه آن لطف را در حق شما كرده عمل نماييم يعني آنكه لطفش را جبران كنيم. و حتي زمانيكه آن عمـل نـيك از سوي شخصي صورت مي گـيـرد كـه شـما علاقه وافري به وي داشته اما نسبت به احساسش نسبت به خودتان مردد هستيد، مسئله بسيار بغرنج تر ميگردد. متوجه منظورم مي شـويد؟ هنگامي كه ما شيفته و شيداي شخصي مي شويم، ناگزيريم براي او كارهاي لطف آميزي انجام دهيم.اما بهتر آنست اجازه دهيد او شما را لوس كند.

 

به او نگاه كنيد...

زيـك روبيـن روانـشـنـاس دانشگاه هاروارد مطالعه اي را صورت داد تا دريابد آيا قادر است عشق را بطور علمي توسط ضبط مدت زماني كه دو عاشق بيكديگر چشم دوختـه انـد، مورد اندازه گيري قرار دهد. وي دريافت كه دو فردي كه عميقا عاشق يكديگر مي بـاشند 75 درصد از زماني را كه گفتگو مي كنند، به همديگر نگاه مي كنند. و هـنـگـامي كه فرد ناخوانده اي به ميان صحبتشان وارد ميگردد آهسته تر روي از يكديگر برمي گـردانـنـد. در گـفـتـگوهـاي معمولي افراد 30 تا 60 درصد از وقت را به نگاه كردن به يـكديـگر اخـتـصـاص مي دهند. اهميت مقياس روبين واضح ميباشد: احتمال آنكه بگوييم دو فرد تا چه ميزان عاشـق و دلبـاخته يـكديـگر هستند را مي تـوان بـا انـدازه گيـري مـدت زمـانـي كـه آن دو عاشقانه به يكديگر زل مي زنند تخمين زد. برخـي روانـكاوان از آن در حين مشاوره براي آنكه دريابند تا چه اندازه زوجين به يكديگر علاقه و عشق دارند سود مي برند. هـمچنين اين موضوع اطلاعات سودمند زيادي را بـراي آنـكه بـخواهيد شخصي دلباخته شما گردد در اختيارتان قرار ميدهد. اينگونه كه: هرگاه به شخصي كه دوسـتـش مي داريد در حين گفتگو 75 درصد از زمان به وي نگاه كنيد. با اين كار مغز آن فرد را فريب ميـدهيد. مـغز آن شخص آخرين باري كه فردي تا اين اندازه به او نـگـاه كـرده را بـخاطر آورده و تـحلـيـلش از اين نگاه طولاني، وجود عشق و علاقه خواهد بود. در نتيجه اين طـور مـي انـديـشد كه عاشق شما است و مغزش شروع به ترشح فنيل اتيلامين (PEA) مي كند. ايـن مـاده از خانواده آمفي تامين ها ميباشند كه توسط سيستم عصبي ترشح ميگردد.هنگامي كه ما عاشق ميشويم PEA همان عاملي است كه سبب تعريق كف دستان، احساس دل آشوبي، و افزايش ضربان قلب ميشود.هر چه شخصي كه شما خواهانش ميباشد PEA بيشتري بدرون جريان خونش جاري گردد احتمال آنكه او دلـبـاخـتـه شـمـا گـردد افـزايـش ميـيابد. زماني كه شما نمي توانيد صادقانه فردي فرد بي رغبـتـي را وابسته خود كنيد، بكارگيري اين تكنيك توليد PEA را كاملا ميسر خواهد نمود. امتحان كنيد.مطمئن هستم از نتيجه كار خود شگفت زده خواهيد شد. زمـانـي كـه بـا شخصي هستيد به وي حس عاشق بودن را القا كنيد و اينكه او سـرانـجـام بـاورش شـود كه عاشق شما است، زياد بطول نخواهد انجاميد.

 

روي برنگردانيد...

ديـگر يـافته هاي تعيين كننده در تحقيقات روبين: اگر فردي بـه زن و شوهري كه در حـال گفتگو هستند، ملحق گردد، مدت زمان زيادي طول مي كـشـد تـا نگاه آن زوج از يكديگر منحرف شده و به نفر سوم برگردانده شود. باز هرگاه اين عمل را با شـخصـي كـه هنوز دلباخته شما نگشته بكار بنديد، به او طوري القا ميكنيد كـه گويي دلبـاخته شماست و باعث سرازير گشتن مقدار بـيـشـتـري PEA داخـل جريان خونش مي شـويد. لئيل لونـز، مـتخصص روابط انسانها، اين تكنيك را "چشمان آب نباتي" نـام نـهـاده. چشمانتان را به چشمان فردي كه دوستش مي داريد قفل نموده و ثابت در همان حالت نگه داريد. حتي زماني كه او صحبتـش پـايـان يـافـت و يا آنكه شخص ديـگـري به شما مـلـحـق شد، روي برنگردانيد. وقتي سرانجام خـواسـتـيـد چشمانتان را از چشمانش برگردانيد (پس از 4-3 ثانيه) آن كار را با بي ميلي و آهستگي انجام دهيد دقيقا مانند آنكه توسط يك آب نبات به يكديگر چسبيده ايد. شايد اين تكنيك زياد سودمند به نظر نرسد ولي باور كنيد هرگاه بطور صحيح صورت گيرد از تعجب نفس شما را بند خواهد آورد. اگرآنقدر كمرو و خجالتي مي باشيد كه قادر نيستيد مستقيما به چشمها خيره شـويـد از تكنيك آب نـبـات صـرف نظر كرده و از اين روش استفاده نماييد.بفردي كه وارد گفتگوي شما شده روي برگردانده اما به محض آنكه سخنان آن فرد پايان يافت، بـه سرعت چشمانتان را به سمت شخص مورد علاقه خود بازگردانيد. اين يك حركت بررسي كنـنده است. شما ميـخواهيد واكنش وي را از آنچه گوينده بيان داشته مورد بررسي قرار داده و بـه وي تفهيم كنيد كه بيش از آن فرد به او علاقه مند هستيد.

 

از علم مردمك سنجي كمك بگيريد...

ما هـمگي با حالت چشمها پيش از خواب آشنا هستيم وقتي بـه آنها مينگريم نگاهـي خمارآلود است. شما تنها به يك چيز براي ايجاد حالت چشمان پيش از خواب نياز داريد: مردمك هاي بزرگ و متسع. بر طبق علم مردمك سنجي اين عاملي اسـت كـه هـمه ما به آن پاسخ مي دهيـم. شـما قادر نيستيد مردمك چشم خود را آگاهانه كنترل كنيد (به همين خاطر است كه مي گويند چشمها هيچگاه دروغ نميگويند). اما شما ميتوانـيـد با ايجاد شرايط مناسب حالت مردمك منبسط را پديد آورده و به نتيجه دلخواه بـرسيد. ابتدا نور را كاهش دهيد. هـرگاه ميـزان روشـنـايـي و نـور مـحيـط كاهـش يابد مردمك چشمها متسع ميگردند. به همين خاطر است كه استفاده از نور شمع و يا كليدهاي كاهنده نور چراغها در رستورانهاي رمانتيك ضروري ميباشد. تنها با ملايم كردن و كاهش نور نيست كه چهره ما جذاب تر بنظر ميرسند، مردمكهاي منبسط نيز سودمند هستند.

دانشمندان 2 تصوير از يك زن را به مردان نشان دادند. هر دو تصوير يكسان و مشابه بود يكي از دو تصوير طوري دستكاري شده بود كه مـردمك چشـمـها بـزرگـتـر بـنـظر بـرسنـد. زماني كه تصوير دستكاري شده را نشان مردان دادند، آنهـا زن را در تـصـويـر دسـتـكاري شده، 2 برابر جذابتر از تصوير واقـعـيـش تـشـخيـص دادنـد. بـروي چهره مردان نيز آزمايش مـشـابـهـي صـورت گـرفـت و بـه زنـان نـشـان داده شـد و نـتايج مشابهي حاصل گشت. همچنين هنگامي كه ما به چيزي علاقه داريم و دوستش مي داريم مي نگريم، مـردمك چشمانمان باز بزرگتر و متسع مي شوند. اين را نيز مي تـوان تـوسـط تـصـاويـر به اثبات رساند. اين بار پژوهشگران تصوير يك زن زيبا را ميـان تـعداد زيـادي از تـصـاوير معمولي و پيش پا افتاده قرار دادند سپس تغيير اندازه مـردمـك چـشمهاي مردان حين مشاهده آن تصاوير را مورد بررسي قرار دادند. بدون اسـتـثـنـا مـردمـك چـشـمهـاي مردان بروي تصوير مورد نظر منبسط مي گشت. اين يعني كه هرگـاه شـمـا شـديدا مجذوب شخصي شده باشيد بايد تا حالا مردمك چشمانتان مانند حفره هاي سياه متسع و بزرگ شده باشد!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:5 روش عاشق کردن,راه های عاشق کردن,عاشق کردن, :: 17:34 :: نويسنده : Majid1991

 

گفتم فراموشت میکنم !
گفت نمیتونی
رفت ، بعد از یه مدت برگشت ؛ گفت دیدی نمیتونی ؟!
گفتم شمــــــا ؟
::
::

دل شما کاروانسرا نیست ، نگذارید دیگران وسط دل شما ، خستگی رابطه های قبلیشان را در کنند
::
::
چه کرده ای با من که این روزها تــــو را فقط به اندازه ی یک اشتباه می شناسم ؟
::
::
شاید واسه خودت کسی باشی ولی واسه من هیچی نیستی
::
::
خیال کردی وقتی به همراه دیگری از کنارم می گذری ، دنیا به آخر می رسد
دنیایت من بودم که به آخر رسیدم و تو اکنون هـــــیــــــچ نیستی
::
::
سراب هم که دیدی تظاهر کن که داری ازش آب میخوری و سیراب میشی !
نزار به دروغش افتخار کنه !
::
::
گاهی باید آدمای اطرافت رو کنار بذاری !
بعضیارو برای یک ساعت
و بعضیارو برای همیشه
::
::
از روی کینه نیست اگر خنجر به سینه ات می زنند !
این مردمان تنها به شرط چاقو دل می برند
::
::
از همه جا بوی مهر میاد ، از تو هنوزم بوی بی مهری !
::
::
حرفی نیست
فقط مینویسم رفت ، آن احساسی که تو را دوست میداشت
::
::
عزیزم
شما روی پاهات نمی تونی وایسی چه برسه به حرفات
::
::
دل من تنها بود
دل تو اما نه
آفرین بر دل پر مشغله ات
کز سر لطف با دلم بازی کرد
::
::
باید قاب بگیرم حرفهایت را ؛ همه “عکس” شدند !
من دلم گرم تو بود ، تو سرت گرم دلم
::
::
هیسس
کمی آرامترتنها باش و بی صداتر بشکن ، آهسته تر سراغش را بگیر !
ممکن است بیدارشود وجدان نداشته اش !
::
::
می بینی ؟
بی تو ایستاده ام روی پاهای خودم و دارم تو را نگاه می کنم که حتی روی حرف های خودت هم نمی توانستی بایستی
::
::
من خیلی “با احساسم
ولی یادت نره ؛ تنفرم یه حسه … !
::
::
آنقدر خوب هستم که ببخشمت اما
آنقدر احمق نیستم که دوباره به تو اعتماد کنم !
::
::
لاک غلط گیر را برمی دارم و “تو” را از تمام خاطراتم پاک می کنم
تـــو
غلط اضافیِ زندگیم بودی
::
::
گاهی به بعضیا باید بگی عزیزم اگه برام بزرگ شده بودی فقط به خاطر خطای دیدم بود ؛ میدونی که من آستیگماتم
::
::
هدف از آفرینش بعضی ها فقط اینه که با بودنشون به ما ثابت میکنن که تنهایی چه نعمت بزرگیه !
::
::
اینی که من دارم می کشم ، درد بی تو بودن نیست
تاوان با تو بودنه !
::
::
مشترکم بودی که در دسترس نبودی !
خاموشت کردم تا ابد
::
::
یه خط داشت اما هفت خط بود
به همین سادگی !
::
::
دنیا رو می بینی ؟
حرف حرف میاره ، پول پول میاره ، خواب خواب میاره
ولی محبت خیانت میاره !
::
::
سرد خواهد شد روزهایت بی آغوش من
بر تن کن دروغ هایی را که بافتی

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دانلود رمان عاشقانه مهر من

حجم: 381 کیلو بایت

 

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دانلود رمان عاشقانه خط سوم

حجم: 314 کیلو بایت

 

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



واسه موندن دیگه دیره نگو نه
دلم از عاشقی سیره نگو نه
باغچه ی سبز دل عاشق من
دیگه هم رنگ کویره نگو نه
اون زمون عاشق تو جوونی کرد
ولی حالا دیگه پیره نگو نه
همیشه دروغ میگی وقتی می شم ..
توی چشمی تو خیره نگو نه !!
میدونی حسی که محتاج تو بود
داره کم کمک می میره نگو نه
یه روزی گفتی میخوام برم .. حالا،
پی من یه جایی گیره نگو نه
وقتی منتظر بودم کجا بودی ؟؟
حالا اومدی که دیره نگو نه
می دونم جواب تو به ین غزل ..
یه سکوت ناگزیره نگو نه !!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



شماره 1

او را به لبخند زدن وادار نماييد

وادار کردن او بـه لبخند زدن بـصورت معجزه آسايي باعث شکستن يخ خواهد شد. زنان عاشـق مرداني هستند که بتوانند آنها بخندانند. خوش مشربي باعث جذابيت بيشتر مردان مي شود.

 بگوييد "شرط مي بندم مي تونم در عرض 5 ثانيه بخندونمت"  "دوست داري يه جوک بامزه برات تعريف کنم"

 

کمي يخ بشکنيد

خواه سر کارتان باشيد، چه مشغول بازي و يا در حال گردش، ممکن است با دختر مورد علاقه خود روبرو شويد. نکته ايـن است که فقط بايد بدانيد چه کاري را و در چه زماني انجام دهيد. هميشه آرام و صادق باشيد.

 اگر فردي جواب رد به شـما داد، نـا اميد نشده و با اعتماد بنفس بيشتر به دنبال همسر مورد علاقه خود بگرديد.

 

شماره 2

سلام کنيد

همانطور که از آن بر مي آيد، از ايـن طـرز برخورد کلاسيک معمولا چشم پوشي مي گردد. اغلب افراد بلافاصله جواب سلام را مي دهند که تـصور مي کنند ادب و نزاکت اينطور ايجاب مي کند. با اينحال جواب سلام مي تواند در را براي آغاز سـخن باز گرداند. سلام، شروع کننده اي ساده است که باعث ايجاد جرات براي گفتگو با افراد نا آشنا مي شود. بگوييد    "سلام!"

 

شماره 3

تعريفي صادقانه از او بنماييد

 همگان معلوم است که زنان دوست دارند مورد تعريف و تمجيد قرار بگيرند. با اين حال آنها براحتي ميتوانند تخشي دهند که صادقانه از آنها تعريف ميشود و يا از روي رياکاري. گذشته از اينکه درچه شرايطي قرار داريد، هميشه بايد موضوعي قابل قبول براي تعريف و تملق پيدا کنيد.اين ميتواند بسته به زبان جسماني او، تعريف و تمجيدي مخاطره آميز و يا خودماني باشد.

 بگو  "جالبه که متوجه اون شدي...خيلي باهوشي" "خنده شيرين و جذابي داري"

 

شماره 4

از او بخواهيد شما را به يک نوشيدني ميهمان کند

 با اينکار به صورتي موزيانه باعث متعجب ساختن وي شده و و جذابيت زيادي در نزدش پيدا خواهيد نمود.

بگوييد  "بهت ميگم چرا، ولي چطوره ازت بخوام يه نوشيدني مهمونم کني؟"

"هميشه تو فکر اين بودم که منصفانه نيست که هـميشه من بـراي کـسي نوشـيـدنـي بخرم، پس ازت ميخوام که اينبار شما منو مهمونم کني و قول ميدم لطفتو جبران کنم"

 

شماره 5

سؤالي سرگشاده بپرسيد

مشکل ترين قسمت يک يخشکن بکار گمـاردن آن بـراي آغـاز نمودن محاوره اي است که 30 ثانيه بعد از شروع شدن، خاتمه نپذيرد. براي جلوگيري از چنين وضـعيـتـي، اقـدام بـه پرسيدن سؤالي نماييـد کـه پـاسـخش بـه "بله" يا "خير" ختـم نـشده و احـتياج به بسط بيشتري داشته باشد. بگوييد"خوب، سرگرميات چيا هستن "خوب، آخر هفته ها چطوري خودت مشغول مي کني؟"

 

شماره 6

محيط اطراف را توصيف کنيد

  هرکجا به او برخورد کنيد، پيرامـون شـما چـيـزهايـي وجود خواهد داشت. از آنها براي باز کردن سر صحبت استفاده کنيـد. به محيط اطراف خود نگاه کرده و موضوع جالبي را براي گفتگو انـتـخـاب نـمـايـيـد. اين راه کار محدود به اشياء نميگردد. اگر متـوجـه شـديد فردي روز سهتي را در محل کارش گذرانده ، مي تـوانـيد جـمـله اي بـه وي بگوييد که تنشها و خستگي ها را از تـنـش بـيرون کند. اين باعث مي گردد کـه او خـودش را سـبک و سر صحبت را باز کند. با اين حـال قـبـل از مـراجـعـه بـه او، مـطمـئن شويد که سرش شلوغ نباشد.

 بگوييد "من اين آهنگو جاي ديگه اي هم شنيدم، خيلي قشنگ " بنظر ميرسه که روز خيلي خوبي داشتي" ( اگر خسته بنظر ميرسيد، با گوشه و کنايه به او بگوييد)

 

شماره 7

بي پرده باشيد

اين طرز برخوردي است بـراي افـرادي کـه مـايـلند بـيشتر از اينها رک و با صراحت باشنـد. قدم برداشتن به طرف يک زن و نشان دادن صراحت و بي پردگي مي تواند به عـنوان يـک جذاب کننده قوي عمل کند. او ممکن است اعتماد بنفس شما را نشانه اي بر ارزشتـان براي صحبت کردن قلمداد کند.

بگوييد "داشتم دنبال بهانه اي بـراي بـاز کردن صحبت مي گشتم، ولي چيزي پيدا نکردم. اسمم آرشه، اسم شما چيه؟" اشکالي نداره اگه به شما ملحق بشم؟"

 

شماره 8

بپرسيد مجرد است يا خير

شما زماني خواهيد خواست که به اين موضوع پي ببريد، پس چرا از همان ابتـدا سـؤال نمي کنيد؟ بياد داشته باشيد که اين در هر شرايطي، يک حرکت شجـاعـانـه اسـت. اگـر فرد خوش تيپي بـاشـيـد، احـتـمال ايـنکه او مثبت تر و واضح تر عمل نمايد بيشتر خواهد شد و اگر نه، ديليلي خواهد بود براي دوستانه تر بودن. در هر صورت در اين برخورد لازم است هميشه رک و با صراحت باشيد. او نيز رک و با صـراحـت خواهـد بود. اگـر گـفـت کـه مجرد نيست، و يا اگر بشما علاقمند نباشد، بسرعت متوجه خواهيد شد. پـرسـيـدن از يک غريبه که آيا دردسترس هست يا خير، بلافاصله منظور و هدف شما را آشکار نموده و هرگونه سوء تعبير را از بين خواهد برد.

بگوييد "قبل از اينکه اسمتونو که ميدونم به قشنگيه خودتونه بپرسم ، مي خواستم بدوم مجرد هستيد؟"  "اينقدر خوش شانس هستم که مجرد باشيد؟"

 

شماره 9

برايش آبميوه بخريد

چه در رستوران باشيد و چه در باشگاه شبانه، يکي از يخشکنهاي معروف ، خريدن يک نوشيدني خنک براي او مي باشد.از گارسون بخواهيد يک نوشيدني ديگر مشابه با آنچه که قبلا روي ميزش در حال نوشيدن آن بوده ( و يا اگر مي خواهيد خيلي پر جنب و جوش باشيد مشابه با نـوشيدني که خود شما در حال خوردن آن هستيد ) برايش بياورد. سيني اين نوشيدني را با تکه اي کاغذ حاوي مطلبي با مزه به همـراه شماره تلفن خود مزين کنيد. از گارسون بـخـواهيد کـه حتـما به او اطلاع دهد که آن نوشيدني از طرف کيست. هنگام خارج شدن از محل کنار ميز او توقفي کوتاه نموده و خود را به مي معرفي کنيد. اين برخوردي شجاعانه است، بدون ابراز خشونت.

بگوييد "اميد وارم از نوشيدني لذت برده باشيد."  "اين نوشيدني مورد علاقه منه. فکر کردم شما هم خوشتون مياد."

 

شماره 10

خودتان را معرفي کنيد .

 بسيار واضح است. تا زماني کـه خـود را به او معرفي نکنيد، متوجه وجود شما نخواهد شد. هميشه دوستي ها با يک معرفي ساده و صميمي شـروع مي گردند. تصادفا" بسمت وي قدم برداشته و خود را معرفي نماييد.

 بگوييد   " من آرش هستم.  از ديدنتون خوشحالم" "من آرش هستم. فکر نمي کنم همديگرو بشناسيم."

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



فال رنگ چشم | روانشناسي رنگ چشم : چشم مشکی

صاحبان چشمان مشکی انسان هایی رویایی هستند که در فضای شاعرانه ای زندگی می کنند و همچنین بسیار دست و دل باز هستند. بسیار سعی می کنند با هر چه دارند به دیگران کمک کنند .این افراد همچنین دارای خلق و خوی اجتماعی و احساسات ظریف هستند.

 

فال رنگ چشم | روانشناسي رنگ چشم : چشم آبی

دارندگان چشم های آبی دارای نگاهی عمیق بوده و شخصیتی حساس و شفاف دارند. این افراد به راحتی فکر و نظر خود را به دیگران تحمیل می کنند و به همین نسبت جرات و شجاعت ویژه ای هم به خرج می زنند. قابل توجه است که بیشتر چشم آبی ها طبیعت و احساساتی هنری و ملموس دارند.

 

فال رنگ چشم | روانشناسي رنگ چشم : چشم قهوه ای

چشم قهوه ای سنبل مهربانی و محبت است و هر چه تیره تر باشد مهر و محبت صاحبش بیشتر است. چشم قهوه ای ها بسیار خون سردند و هر چه را که می خواهند به راحتی تصاحب می کنند. چنین به نظر می رسد که این افراد معنای عصبانیت را نمی شناسند و از آرامشی تمام نشدنی بهره مندند

 

فال رنگ چشم | روانشناسي رنگ چشم : چشم خاکستری

صاحبان چشم های خاکستری دو دسته هستند ، یا از شخصیتی آرام و با اعتماد به نفس برخوردارند و یا شخصیتی عصبی و انقلابی دارند و همیشه به دنبال آرامش می گردند ولی در مجموع انسان هایی سرسخت و سنگین دل هستند

 

فال رنگ چشم | روانشناسي رنگ چشم : چشم سبز

رنگ چشم سبز نشان دهنده آن است که صاحبان آن شخصیتی قوی و اراده ای بالا دارند. در تصمیم گیری ها، خیلی محکم عمل کرده و تا حدی خود رای و مغرور هستند.این افراد اعتماد به نفس بالایی دارند و در کمک به دیگران سعی می کنند تا آخرین توان خود را مصرف کنند

 

فال رنگ چشم | روانشناسي رنگ چشم : چشم عسلی

با وجود اینکه چشم عسلی ها انسان هایی خوش قلب هستند ولی با دیگران صریح نیستند. این افراد همیشه به دنبال دوست می گردند. چشم عسلی ها معمولا از کودکی روی پای خود بزرگ شده و دوست ندارند به دیگران تکیه کنند.

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



اگر از این رنگ متنفرید می‌تواند نشانگر این موضوع باشد که...

 

قرمز:

بسیار دلواپس و ناامید هستید شاید هم از خستگی و ضعف جسمی رنج می‌برید .امکان دارد که در روابط جنسی و حتی در موقعیت اجتماعی شکست خورده باشید.

مشکل واقعیتان این است که همیشه دنبال هدف های بزرگ و غیر عملی می‌روید و وقتی هم که شکست می‌خورید در لاک خود فرو می روید.اگر به دنبال زندگی معمولی باشید باید این موضوع را همیشه به خاطر داشته باشید که اگر معیار موفقیت ثروت باشد پس ثروتمندان می‌بایست خوشبخت ترین ادم ها باشند که نیستند.

 

زرد:

بسیار حساس و بدبین هستید و از هر چیز بدیع و مدرن بدتان می‌اید و برایتان قابل هضم نیست که یک حکومت میلیون ها دلار خرج رفتن به کره ماه را بکند در حالی که کره زمین پر از انسان های مستحق کمک می‌باشند.مردم همیشه شما را اخمو و عصبانی می‌یابند.

 

نارنجی:

به خاطر عمر و سال هایی که به بطالت تلف کرده ای بر خود خشم داری ولی یادت نرود که فقط تو نیستی که مسوولیت همه بدبختی های دنیا را بر دوش داری اگر بتوانی مشکلات خصوصی خود و خانواده ات را حل کنی مطمئن باش که خیلی زرنگی.

 

آبی:

از زندگی و یکنواختی خسته شده ای.احتیاج به تنوع و هیجان داری و به همین زودی هاست که اکثر قید و بندهای زندگی را از هم خواهی گسست.

در دوره ای هستی که احساس می‌کنی دلت می‌خواهد همه چیز را تغییر بدهی و دستی بر سر و صورت خود بکشی و شاید هم فرم موها را عوض کنی و لباست را تغییر بدهی.

 

سبز:

اگر از این رنگ متنفری حتما یک چیزتان می‌شود.اگر در هدف هایتان شکست خورده اید چرا دیگران را شماتت می‌کنی؟

خودت را تنهاترین موجود روی زمین حس می‌کنی و با این شخصیتی که دارید دیگران حق دارند تنهایتان بگذارند.سعی کنید به جای خود خوری به کتابخانه بروید و در اجتماعات شرکت کنید و خودتان را از برج عاجی که ساخته اید بیرون بیندازید تا ببینید که دنیا با تمام بدی هایش چقدر باارزش است.

 

قهوه ای:

ترستان از این است که نتوانید ماموریتتان را به اتمام برسانید.چه ماموریتی؟؟

ایا فکر می‌کنید اگر همه دانش های دنیا را هم در ذهن و مغز کوچکتان جای بدهید اخرش به کجا خواهد رسید؟ تا دیر نشده کمی به تفریح برسید به عشق فکر کنید که حتی عذابش نیز شیرین است.

 

خاکستری:

زندگی بر علیه شما بوده است از همه چیز محروم بوده اید و این خشمگینتان می‌کند.

حسود نیستید و از سرنوشت بدتان شکایت دارید ایا فقط شما هستید که به همه ارزوهایتان نرسیده اید؟ یادتان نرود که ممکن است شما یکی از خوشبخت ترین مردم روی زمین نباشید ولی بدبخت ترین نیز نیستید.

 

سیاه:

فکر می‌کنید در دنیا بدی وجود ندارد.فکر می‌کنید بدبختی فقط افسانه است که به کره زمین ربطی ندارد.خودتان را کامل می‌دانید و سعی می‌کنید که اشتباه نکنید ولی اگر کردید هرگز اعتراف نخواهید نمود.


سفید:

اگر شما از سفید متنفرید یا اگر هاله مغناطیسی دور بدنتان فاقد این رنگ است با عرض معذرت باید جنابعالی را دیوانه پنداشت.

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



هم آغوش
در آغوشم بگیر
آن چنان خسته ام
که حتی افقهای نگاهم نیز گم می شود
در این هوای دلگیر
مرا محکم بفشار
برای زندگی تهی از هیجانم مرا محکم در آغوشت بفشار
به من ببخش نوازش دستت را
با تصنیف دوستت دارم لبهای شیرینت
و مرا نوازش بده در این روزها
با یاد دلنشینت
بگذار من نیز
تو را در اغوش گیرم
و لب بر لبهای تو گذارم...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دوست داريد بدانيد كه چطور احساسات گرم و سوزان معشوقه تان را ارضاء مي كنيد؟ فال در مورد سبك بوسيدن متولدين ماه هاي مختلف است. اميدواريم با خواندن اين فال بتوانيد با شخصيت معشوقتان بيشتر آشنا شويد و ببينيدکه لبهایتان چه سرنوشت عشقي براي شما رقم مي زند!

 

برج حمل (فروردين)

بوسه هاي شما تند و سريع و بسيار پرحرارت هستند كه نشانگر حس شهوتران و لذت طلب شماست، اما اين احساس داغ و سوزان خيلي زود فروكش مي كند.

 

برج ثور (ارديبهشت(

بوسه هاي شما با تعلل صورت مي گيرد اما بوسه هايي ژرف و با احساس هستند كه پي در پي مي آيند و مي آيند و...

 

برج جوزا (خرداد(

بوسه هاي شما با فوران خنده، لبخند و مسخره بازي قطع مي شود.

 

برج سرطان (تير(

بوسه هاي شما گرم و لطيف است، و دوست داريد تا ابد به آن ادامه دهيد...

 

برج اسد (مرداد(

بوسه هاي شما وحشي و پراحساس، همراه با چنگ زدن و گاز گرفتن است. هيچگاه موقع بوسيدن از بروز احساسات خود جلوگيري نمي كنيد و دوست داريد ديگران شما را به اين خاطر تشويق كنند.

 

برج سنبله (شهريور(

بوسه هاي شما بسيار دقيق، ظريف و ماهرانه است و معشوقتان زماني متوجه آن مي شود كه شما كارتان را تمام كرده ايد

 

برج ميزان (مهر(

آنقدر نگران وضعيت تنفستان هستيد كه نمي توانيد خوب به بوسيدنتان بپردازيد.

 

برج عقرب (آبان(

شما خيلي زود از بوسيدن مي گذريد و به سراغ......چيزي مي رويد كه پشت سر آن برسد.

 

برج قوس (آذر)

بوسه هاي شما غافلگير كننده و خود به خودي هستند كه باعث مي شود معشوقتان بيشتر و بيشتر طلب كند.

 

برج جدي (دي)

بوسه هاي شما لحظه ي خلاص شدن و آزادي از استرسي است كه در طول روز اسيرتان كرده است.

 

برج دلو (بهمن)

بوسه هاي شما خيس و با كثيف كاري همراه است و هنگام بوسيدن چشمانتان را باز نگاه مي داريد!

 

برج حوت (اسفند)

بوسه هاي شما رويايي، خيال انگيز، عاشقانه و ابدي است.

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:فال بوسه,بوسه,فال و طالع بینی,بوسه شما چگونه است,, :: 11:4 :: نويسنده : Majid1991

خیلی ساده اتفاق افتاد. یک روز سرد زمستان یبود. شال و کلاه کرده بودم به سرکار بروم که توی کوچه دیدمش...ساک به دست و با صورت سرخ شده از سرما و مستاصل... کاغذ نشانی را جلو آورد و من با تعجب پرسیدم:

- پلاک 21 ؟!

سرم را بالا گرفتم. صورت ظریف و بی رنگش منتظر جواب بود... خواستم بگویم با کی کار دارید؟ شما کی هستید؟ از کجا آمده اید؟ ... اما فقط دستم را به طرف در سبز رنگ خانه مان دراز کردم و او بی درنگ ساکش را دوباره به دست گرفت و رفت.

چند لحظه ای سر جایم خشکم زده بود... هر چه فکر کردم دیدم فامیل و دوست و آشنایی نداریم که به او شباهت داشته باشد. چشم های عسلی داشت و ریز نقش بود.

دلم می خواست برگردم خانه و ببینم این مهمان ناخوانده کیست، اما دیر شده بد و اصلاً حوصله غرغر های رئیس اداره را نداشتم... به محل کارم که رسیدم گوشی تلفن را برداشتم تا از مادرم پرس و جو کنم. یک دفعه یادم افتاد که فیش تلفن را فراموش کرده ام پرداخت کنم و تلفن خانه قطع است.

آن روز با کمی حواس پرتی کارهایم را انجام دادم و یکسره رفتم خانه، در همان بدو ورود، مادرم با روی باز اشاره کرد به دخترک و گفت:

- شقایق، دوست دوران دانشکده مریم است...

خواهرم مریم سالها بود که از دانشگاه فارغ التحصیل شده بود. دوستش برای پیدا کردن کار به تهران آمده بود. مریم هیچ وقت دوستانش را به خانه نمی آورد و من آنها را نمی شناختم. آن شب شور و نشاط خاصی در خانه ما حاکم بود. از سال قبل که پدرم فوت کرده بود، کمتر در خانه اینقدر پر سر و صدا می خندیدیم و حرف می زدیم، اما حضور شقایق انگار به خانه ما روح تازه ای داده بود. ساده ترین ماجراها را با چنان آب و تابی تعریف می کرد که همه را به وجد می آورد. همان شب احساس کردم به این دختر علاقه مند شده ام. اما به خودم تشر زدم و گفتم:

- سعید، خجالت بکش. دختره یک شب آمده خانه شما و تو احساس می کنی یک دل نه صد دل عاشقش هستی؟!

اما کار دل را هیچ وقت عقل نمی تواند کنترل کند... روزهای بعد با اشتیاق بیشتری به خانه می آمدم. دلم می خواست پای صحبتش بنشینم. صبح از خانه بیرون می زد و شب با کلی هیجان برایمان تعریف می کرد که کجاها رفته و چه کارهایی انجام داده... خیلی در پیدا کردن کار موفق نبود، اما اصلاً امیدش را از دست نمی داد. می دانستم به طور موقت در خانه ما مانده. خاله ای داشت که به سفر خارج از کشور رفته بود و به محض برگشتن، شقایق به خانه او می رفت. اما حضورش عجیب به همه ما روح تازه داده بود. بعد از فوت ناگهانی پدرم تقریباً هیچ کس حال و حوصله نداشت، اما حالا با حضور شقایق همه چیز عوض شده بود. غروب ها به باغچه می رسید، دوباره شاهی و ریحان کاشتیم و هر روز سر سفره سبزی تازه از باغچه می کندیم و می خوردیم.

بعد از چند هفته دیگر یقین پیدا کرده بودم که عاشق شقایق شده ام. حتی در محیط کارم هم همکارانم متوجه تغییر روحیه من شده بودند. کارهایم را با انرژی بیشتری انجام می دادم...

بالاخره سر صحبت را با مادرم باز کردم و مادر هم انگار از خدا خواسته بود و قول داد هر چه زودتر از او خواستگاری کند.

روز بعد، وقتی از سر کار برگشتم، بر خلاف روزهای قبل خانه آرام بود. شقایق و مریم توی اتاق بودند و مادر توی آشپزخانه. متوجه شدم اتفاقی افتاده. اما نمی توانستم تصور کنم این سکوت نشات گرفته از چیست. بالاخره مادر رو به من کرد و گفت:

- شقایق را می خواند به پسردایی اش بدهند. داستانش پیچیده است. دخترک بیچاره اصلاً راضی نیست. ولی کاری از دست کسی بر نمی آید. بهتر است ما دخالت نکنیم و تو هم از این ازدواج منصرف شوی... این جواب برایم کافی نبود. روزهای بعد چیزهای بیشتر و بیشتری دستگیرم شد. شقایق یک پسردایی داشت که چند سال پیش ازدواج کرده بود همسرش به دلایلی نمی توانست صاحب فرزند شود. همه خانواده در تلاش بودند که پسر دایی شقایق (محمود) را راضی کنند زنش را طلاق بدهد. حتی از این هم فراتر رفته و شقایق را برای ازدواج دوم او کاندید کرده بودند.

به نظرم خیلی عجیب می آمد، اما شب های بعد سفره دل شقایق باز شد و دنیای پرغم و غصه اش را در پشت آن چهره بشاش و همیشه خندان دیدم.

می گفت هیچ کس حق ندارد خلاف نظر بزرگ خانواده حرفی بزند. از طوایق جنوب بودند و این قوانین بسیار سخت و محکم اجرا می شد. محمود پسردایی اش مرد بسیار ثروتمندی بود و از قدیم الایام عاشق شقایق بوده... ولی به دلایلی با دختری ازدواج می کند که انتخاب پدرش بوده و حالا که زندگی شان به بن بست رسیده باز آمده سراغ شقایق و ...

حالا او باید انتظار می کشید که بالاخره محمود یا زنش را طلاق بدهد و یا حداقل اجازه ازدواج مجدد را از زنش گیرد. شقایق با قلبی شکسته این داستان ها را برای ما تعریف می کرد و هر وقت من از او می پرسیدم چرا مخالفت نمی کند، با چشم های نمناک خیره نگاهم می کرد و سری تکان می داد:

- رسم و قانون در خانواده های ما از همه چیز مهمتر است. همین که اجازه دادند به تهران بیایم تا کار پیدا کنم خودش کلی جای شکر دارد، می خواستم از آن محیط دور باشم و نفرین ها و اشک و زاری همسر محمود را نبینم. برای همین از آنجا دور شدم، اما می دانم به محض اینکه وقتش برسد، باید برگردم و پای سفره عقد بنشینم...

چند روز بعد خاله شقایق از سفر برگشت و او از خانه ما رفت... روزها و هفته ها همه حرف ما در خانه راجع به او بود. جایش خالی به نظر می رسید. باور نمی کردم آن همه شور و عشق به زندگی آن سوی سکه نا امیدی و تلخی است...

روز آخر به من گفت:

- نگران آینده من نباشید. زندگی هر چقدر خلاف میل من پیش برود، باز می توانم دریچه هایی در آن پیدا کنم که از آن لذت ببرم. این رسم زندگانی است ... من نمی خواهم مغلوب تلخی ها بشوم.

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



گاهی وقتها دلم میخواهد بگویم:

من رفتم ؛ باهات قهرم ، دیگه تموم!
دیگه دوستت ندارم …..


وچقدر دلم میخواهد بشنوم:

کجا بچه لوس !؟ غلط میکنی که میری …..
مگه دست خودته ؟ رفتن به این راحتی نیست !


اما . نمیدانم چه حکمتیست که آدمی
همیشه اینجور وقتها میشنود :

به جهنم … !!!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:جملات عاشقانه,عاشقانه ها, :: 21:3 :: نويسنده : Majid1991

گاهی وقت ها دلم می خواهد
خداحافظی کنم
با همه
و بروم
بروم جایی که هیچکس را نشناسم
جایی که هیچکس آشنا نباشد
جایی که اصلا  هیچکس نباشد
که بخواهد  آشنا  باشد  یا  نه !
دلم می خواهد
دل بکنم
از همه
مثل او که تمام  زندگی ام  را  دادم
که  بماند  و  نماند !
دلم میخواهد  بروم
تنها
بی خاطره
جایی که من باشم  و  قلم  و  چند کاغذ باطله
که عقده ی تمام بی کلمه گی هایم را خالی کنم
دلم میخواهد  خداحافظی کنم !

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:جملات عاشقانه,عاشقانه ها, :: 19:17 :: نويسنده : Majid1991

دیـگه به همه چــیز شَــک دارم
وقتی تـــو به دوســــت داشــتـنِ مـن یـــقیـن داشتی
و بـی بـــهانـه رفــتی… !

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:جملات عاشقانه,عاشقانه ها, :: 16:54 :: نويسنده : Majid1991

این تو نیستی که مرا از یاد برده ای !
این منم که به یادم اجازه نمیدهم حتی از نزدیکی ذهن تو عبور کند
صحبت از فراموشی نیست ،صحبت از لیاقت است!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:جملات عاشقانه,عاشقانه ها, :: 16:53 :: نويسنده : Majid1991

می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:جملات عاشقانه,عاشقانه ها, :: 16:52 :: نويسنده : Majid1991

ببـــیــــــن ..
این اسمش دلــــــه !
اگر قرار بــــــود بفهمه که فاصله یعنی چــــــــی ..
اگر قرار بــــــود بفهمــــه که نمیشــــه
میشد مغــــــــز !
دلـــــه ..
نمی فهمــــــه … !
خواستم اطلاع بدم

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:این دله,نمی فهمه,متن و جملات عاشقانه, :: 11:51 :: نويسنده : Majid1991

به کـوريـه چـشــم ِ هـمــه ! !
يکــروز
در شـلوغــتـرين نقـطه شـهـر
ديــوانـه وار
مي بـــوسـمــت . .

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:جملات عاشقانه,عاشقانه ها, :: 11:40 :: نويسنده : Majid1991