درباره وبلاگ


به کلوپ عشق خوش آمدید...... Id:>> djaligtor_project@yahoo.com ♥♥♥ http://2thLoveClub.Blogfa.com ♥●•٠·˙♥●•٠·˙♥●•٠·˙♥●•٠·˙♥♥♥ مــن کیـــَم؟؟؟ کسـی میـدونـه؟؟؟ مــن همون دیـوونـه ایـَم که هیچ وقـت عـوض نمیشـه... همـونـی که همـه باهـاش خوشـحالن امـا کسـی باهـاش نمـی مـونـه... همـونی که هـِق هـِق همـه رو به جـون و دل گــوش میده امـاخـودش بُغضـاش رو زیر بالـش میـترکـونـه... همـونـی که همه فک میکنن سخته...سنگه اما با هر تلنگر میشـکنـه.. همـونـی که مواظـبه کسـی ناراحـت نشـه اما همـه ناراحتـش میـکنن... همـونـی که تکـیه گاه خوبیه اما واسش تکیـه گاهـی نیست..جـــز خُــــداش.. همونی که کـُـلی حرف داره اماهمیشه ســـاکــته... آره مـــن همــونــم !
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 249
بازدید ماه : 500
بازدید کل : 223447
تعداد مطالب : 278
تعداد نظرات : 248
تعداد آنلاین : 1

Flag Counter


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

کلوپ عشق
شعر و متن عاشقانه.دلنوشته.داستان عاشقانه.فال و طالع بینی.روانشناسی.دانستنی های روابط عاشقانه.دانلود رمان عاشقانه




فریاد های دلم تنم را می لرزاند

بازی روزگار وجودم را شعله ور می کند

بودن یا نبودن را نمی فهمم

ولی نبودن وجودم را بی تاب می کند

ای کاش میشد

یاد انسانها را در ذهن پاک کرد

اتسانها

گرمای دستانشان ، دستانم را بی تاب می کند

ای کاش میشد از انسانهای انسان نما گریخت

ای کاش میشد حرف دل را بر زبان آورد

خدایا

اشکهایم چشمانم را در اسارت خود در اعماق تنهای حبس کرده

در اسارت دنیایی قرار گرفته ام

که نفرتش در اعماق قلبم لانه کرده

خدایا می دانی که زنده ام

نه برای رسیدن به دارایش

زنده ام

تا روزی در آغوش عشقم قرار بگیرم

به آدمیان بگو

بگذارند در مستی خود بمانم

مست عشقم خدایا

خدایا

چشمانم را می بندم

در تنهای حبس می شوم

ودر انتظار عشق می مانم

انتظار به قلب بی تابم تاب تحمل می دهد

خدایا

ندارم سلاحی

جز دستانی که به سویت دراز کنم

وبرایش آرزوی دنیایی زیباتری بخواهم

دنیایی که آدمهایش

وفا را معنا کنند

معرفت را معنا کنند

عشق را معنا کنند

در انتظار عشق می مانم

و برای آمدنش دعا می کنم

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:در انتظار عشق , :: 10:57 :: نويسنده : Majid1991

من از یک شکست عاشقانه می ایم ، بگذار همه برای این اعتراف تلخ سرزنشم کنند.

شکست نه برای پنهان کردن است و نه بهانه ی پنهان شدن.

میگویند از صبح بنویس ، از آفتاب ومن چکونه از خورشید بنویسم وقتی تمام وقت،بارن پنجره ی چشمانم را شسته است . همه دلشان نفش های مثبت میخواد و ادم های خوشحال ، اما من گمان میکنم این خیلی خوب است که نمیتوانم ادای ادم های خوشبخت را در بیاورم . بی ستاره ام وزرد با طعم معطر پاییز ، که حضورش تنها معجزه ی لحظه های تنهایی من است .

قیمت وفا گران تر از آن بود که بهانه ی دوست داشتنی زندگیم از عهده ی داشتنش بر آید .

سقف اعتماد تعمیری ست ، مدام چکه میکند ، آغوش ترانه ها همچنان از عطر تن او باید پر باشد خالیست ، نمیتوانم باور کنم نه رفتنش ونه ماندنش را .

مهم نیست تمام سرزنش ها را میپزیرم به بهانه ی تولد حقایق غم انگیزی که درد را به درد می آورد وآتش را می سوزاند.

این دل دیوانه همیشه یک پادشاه مغرور داشته است ، اگر ترانه ها ثمره ی تخیل بود به جنون نمی رسید ، اعتراضی نیست کسی که به او نمی رسد به جنون رسیده از او راضی ست .

خلاصه غم سنگینی ست اگر سر نخواستن دلی دعوا باشد . اما همیشه حق با برنده ها نیست ، می شود در عین بازنده بودن سر بلند بود و او را از کوچه پس کوچه های دنیا گدایی کرد .

قرار بود حقیقت را بگویم سخت ست ، بی علاج ست ، دانستنش آدم را کم کم میکشد ، گریه شبانه می آورد ، اما همین است خبر کاملا ناگوار و واقعی ستاون یکی را جز من داشت .

سکوت میکنم تا به خاک سپردن آخرین خاکسترهای آرزوی برباد رفته اما آبرومندانه باشد ، گریه میکنم باشکوه ، مثل اقیانوس ، بلند مثل اورست ، او نمی شنود ونمی داند که ماه،خوشبختی مشترک همه ی ستاره هاست.

یک سوال کوچک می ماند برای پرسیدن از کسی که بی پاسخ ترین سوال فکر آشفته ی من است :
چیکار کرد این دل سادم که از چشم تو افتادم ؟

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:از چشم تو افتادم, :: 10:35 :: نويسنده : Majid1991

در برابر همسر، فرزندان، اعضای خانواده و دوستان عشقی بی قید و شرط داشته باش. زندگی توام با عشق بی قید و شرط، مسیر دلخوشی و شادی های زندگی را روشن می کند.

 

دلت می خواهد بدانی که در مسیر درست زندگی قرار گرفته ای؟

دوست داری زندگی پر بار و بدون دغدغه ای داشته باشی و بر مشکلات زندگی غلبه کنی؟

دلت می خواهد موانع زندگی را از سر راه برداری و با تغییر و تحول معنوی، اجتماعی و درونی گام های بلندی را به سوی خوشبختی برداری؟

تمام جواب ها در یک جمله خلاصه می شود : « باید خودت را بشناسی ». شناخت خود یعنی کشف مهارت ها و استعدادهای نهفته.

 

به کارگیری توصیه های زیر ضامن موفقیت توست:

 

1 - شم و شهودت را دنبال کن

اجازه نده مشکلات زندگی، تو را به عقب براند. رویاهایت را عملی کن. همان فردی باش که در آرزویش بودی و هستی. تصمیم بگیر و اقدام کن. نگران اشتباهاتت نباش، شکست خوردی، ناامید نشو، دوباره تلاش کن، حتی اگر هزار بار هم سرخورده شدی، در اصل هزار راه مختلف را امتحان کرده ای و از صمیم قلب می دانی که تلاش خود را کرده ای.

تو در درونت آتشی شعله ور است که به خاطر عشق به چیزی می سوزد. وظیفه توست که همان مورد را پیدا کنی و آتش عشق به آن را روشن نگه داری. این است زندگی تو. نگذار دیگران آتش عشق تو را خاموش کنند. هر کاری از دستت برمی آید، بکن. هر کجا می خواهی برو، رویاهایت را با دیدی گسترده دنبال کن.

برای رسیدن به اهدافت تلاش کن. مایوس نشو. جاده منتهی به رویاهایت پر از سنگلاخ است. موانع را، سکوهای پرتابی به سوی موفقیت قلمداد کن. دل و جرات به خرج بده. در انتهای جاده، خوشبختی و موفقیت در انتظار توست.

 

2 - به خودت افتخار کن

تو صمیمی ترین دوست و مهمترین منتقد خودت هستی. علی رغم نظرات دیگران، در پایان روز در آینه زندگی فقط بازتاب خودت را می بینی. خودت را دربست بپذیر. وقتی به خودت افتخار کنی، در زندگی با انگیزه می شوی، در این صورت مسیری الهی را که به رضایت خدا ختم می شود در پیش می گیری، به رضایت الهی تن می دهی و الگویی مناسب برای دیگران می شوی.

دقت کن که به خود بالیدن به معنی تکبر و فخر فروشی نیست، بلکه به این مفهوم است که برای خودت به عنوان فردی الهی، ارزش قایل هستی. البته تو فردی بی عیب و نقص نیستی ولی سزاوار احترام و پذیرش هستی.

تو نویسنده کتاب زندگی خودت هستی. پس قلم سرنوشت را در دست بگیر و قصه معنوی خودت را بنویس. خدا می داند چه تعداد افرادی هستند که دلشان می خواهد جای تو بودند. پس به خودت افتخار کن.

 

3 - خودت عامل تغییر و تحول هستی

سعی کن، هر کاری که انجام می دهی تغییر و تحول مثبت اندیشی ایجاد کنی. آیا این موضوع حقیقت دارد که فقط از طریق کمک به دیگران است که زندگی ات پربار می شود؟

جواب مثبت است. وقتی تو روی زندگی دیگران تاثیر مثبت داشته باشی، این عمل بر روی زندگی خودت هم موثر است. کاری بکن که دیگران هم خوشحال شوند یا اینکه کمتر زجر بکشند. هر چند تو تک و تنها هستی و همه کار را نمی توانی انجام دهی ولی لااقل خدمتی هرچند ناچیز از دست تو برمی آید. از اینکه دل کسی را شاد کنی، لبخند رضایت به لب بیاور و مطمئن باش که اقدام الهی تو، خدا را هم شاد می کند.

 

4 - سرحال و شاکر باش

شادی درون توست. تفکر تو شادی آفرین است. فقط نگرش توست که اهمیت دارد و دنیا را متحول می کند. هر آنچه در مورد خودت و یا موارد دیگر فکر کنی، همان هم رخ می دهد. شاکر بودن، ضامن شادی توست. هر لحظه که احساس می کنی شکر خدا کاری دشوار است، در جایی خلوت با چشمانی بسته بنشین، نفسی عمیق بکش و از بابت اکسیژنی که تنفس می کنی و آن خدایی که این اکسیژن مجانی را در اختیارت قرار داده، شکر کن. هر دم و بازدم تو سزاوار شکر الهی است.

 

5 - قدر اوقات خودت را بدان

زمان، ارزشمندترین مولفه زندگی است. عمر خودت را به بطالت سپری نکن. انگیزه زندگی ات را پیدا کن و با برنامه ریزی و مدیریت صحیح رد آن را بگیر. زمان، مجانی در اختیارت قرار گرفته است. نمی توانی آن را صاحب شوی ولی می توانی از آن استفاده کنی.

می توانی آن را خرج کنی اما نمی توانی آن را پیش خودت نگه داری. به محض اینکه زمان را از دست دادی، هرگز نمی توانی آن را گیر بیاوری. عمر تو روی این کره خاکی کوتاه است، پس بگذار که رویاهایت بزرگتر از ترس ها و اقدامت پر سروصداتر از کلامت باشد.

 

6 - با خودت روراست باش

در رابطه با هر آنچه که می خواهی تغییر دهی و پیشرفت کنی، صادق باش. تو تنها کسی هستی که می توانی روی خودت حساب کنی، در روح و روانت به دنبال حقیقت باش و خود واقعی ات را بشناس. در این صورت می توانی مسیر الهی را در زندگی ات دنبال کنی.

 

7 - در رابطه با دیگران با محبت باش

در روابط افراد، مسافت مهم نیست، بلکه عاطفه و محبت نقش عمده ای دارد. به کسی که عشق می ورزی، بی اعتنا نباش. بی توجهی به عزیزان در مقایسه با کلمات آتشین و غضبناک، لطمه زیادتری می زند. با کسانی که دوستشان داری، در ارتباط باش.

 

آخرین مرتبه ای که به عزیزانت اظهار محبت کردی، کی بود؟ سپری کردن اوقات در کنار آنها، نشان می دهد که تو به آنها توجه داری و برایت مهم هستند. هر چند که زندگی ات شلوغ و پرمشغله است ولی جایی هم برای عزیزانت در زندگی باز کن. با آنها حرف بزن، به درد دل آنها گوش کن. آنها را درک کن.

 

8 - عشق بی قید و شرط را احساس کن

در برابر همسر، فرزندان، اعضای خانواده و دوستان عشقی بی قید و شرط داشته باش. زندگی توام با عشق بی قید و شرط، مسیر دلخوشی و شادی های زندگی را روشن می کند. این عشق، انرژی قدرتمندی است که در ایام دشوار به داد تو می رسد و روحیه ات را بالا می برد.

عشق، زیبا و غیرقابل پیش بینی است که اول از خودت شروع می شود. مادامی که خودت را دوست نداشته باشی نمی توانی عشقت را به دیگران نثار کنی. عشق به خود باعث ایجاد انرژی قوی درونی می شود و همین عشق قوی ساطع شده، دیگران را هم احاطه می کندو در نتیجه از نظر تو دیگران بی عیب و نقص جلوه می کنند.

 

9 - کسانی را که به تو لطمه زده اند ببخش

حتما تو هم در مقطعی از زندگی، از دست کسی رنجیده ای و یا نسبت به او بی اعتماد شده ای و قلبت را شکسته است. هر چند که درد و رنج ناشی از آن امری عادی است ولی نباید این مورد، بیش از حد طولانی شود. رنجش سبب از دست رفتن زیبایی های زندگی می شود. بخشش یعنی آزاد کردن زندانی و باید بدانی که این زندانی خودت بودی.

 

10 - در سراسر زندگی ات مسوول باش

تو حق انتخاب و اشتباه داری اما می توانی مواردی را انتخاب کنی که درصد خطاهای َآن ناچیز باشد. اگر فرمان زندگی ات را در دست نگیری، فرد دیگری این کار را به جای تو انجام می دهد که در این صورت تو به جای اینکه ارباب خودت باشی، برده و اسیر دست دیگران می شوی.

تو تنها کسی هستی که سکان زندگی ات را در دست داری که البته کاری آسان نیست. تو هم مثل دیگران موانعی سر راه خود داری. باید مسوولیت پذیر باشی و به موانع غلبه کنی.

 

11 - پشیمان نباش

دنباله رو شم و شهود و ندای درونی ات باش. با خودت روراست باش و هر کاری که از دستت برمی آید برای شادی زندگی ات انجام بده. با افرادی معاشرت کن تا تو را خوشحال کنند و به اندازه ای که نفس می کشی، بخند. تا مادامی که زنده هستی به دیگران عشق بورز. کمک حال دیگران باش. در هر موردی خدا را شکر کن. از اشتباهاتت درس عبرت بگیر و هر آنچه که نمی توانی کنترل کنی رها کن.

 

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:خود شناسی, روانشناسی,تست روانشناسی, :: 13:47 :: نويسنده : Majid1991

دیــوونگــی یعــنی :


عکسشــو تو گوشــیت هی نیگــاه کنی ، واســه بار هــزارم . . .

انگــار تاحــالا نــدیدیش . . !

بگی خــو آخــه دلم همــش یه ذره میشــه بــرات . . .

بغــض کنــی و زرتــــی اشکــات بــریزه . .

شمــارشــو با ذوق بگــیری شــاید اینبار جــوابتو داد. . .

شــاید با مــهربونی بگــه جــــــونم . .

شــاید. . شــاید. . شــاید. . .ای تــــو روحــــت با هــمین شاید گفتــنات خــاطره

بــازم هــمین صــدای مســخــره تو گوشــت بپــیچه :

مشــــترک مورد نــظر پاسخــگو نمیــباشــد . . لطــفأ مجــددا بمــیرید ...!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, :: 12:23 :: نويسنده : Majid1991

یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود ، ازش پرسید :
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟
دلیلشو نمی دونم ... اما واقعا دوستت دارم .
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی ... پس چطور دوستم داری؟
چطور می تونی بگی عاشقمی؟
من جداً دلیلشو نمی دونم ، اما می تونم بهت ثابت کنم .
ثابت کنی ؟ نه ! من می خوام دلیلتو بگی .
باشه .. باشه !!! می گم ... چون تو خوشگلی ، صدات گرم و خواستنیه ، همیشه بهم اهمیت میدی ، دوست داشتنی هستی ، با ملاحظه هستی ، بخاطر لبخندت !دختر از جواب های اون خیلی راضی و قانع شد .
متاسفانه ، چند روز بعد ، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت .
پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون
عزیزم ، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم ، اما حالا که نمی تونی حرف بزنی ،می تونی؟
نه ! پس دیگه نمی تونم عاشقت بمونم .
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوستت دارم اما حالا که نمی تونی برام اونجوری باشی ، پس منم نمی تونم دوستت داشته باشم . گفتم واسه لبخندات ، برای حرکاتت عاشقتم ، اما حالا نه می تونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمی تونم عاشقت باشم .اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان ، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره !!!
عشق دلیل می خواد؟
نه ! معلومه که نه !!
پس من هنوز هم عاشقتم .
عشق واقعی هیچ وقت نمی میره .
این هوسه که کمتر و کمتر میشه و از بین میره .عشق خام و ناقص میگه : " من دوست دارم چون بهت نیاز دارم . "
"
ولی عشق کامل و پخته میگه : " بهت نیاز دارم چون دوستت دارم . "
"
سرنوشت تعیین میکنه که چه شخصی تو زندگیت وارد بشه ، اما قلب حکم می کنه که چه شخصی در قلبت بمونه "

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:داستان دلیل عاشق بودن,داستان عاشقانه, :: 11:25 :: نويسنده : Majid1991

اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود .

اگر واقعا عاشقش باشی ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید.

اگر واقعا عاشقش باشی ، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است .

اگر واقعا عاشقش باشی ،حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوا ر است.

اگر واقعا عاشقش باشی ، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هرکاری بزنید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، هر چیزی را که متعلق به اوست ، دوست دارید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید.

اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید به هرجایی بروید فقط او در کنارتان باشد .

اگر واقعا عاشقش باشی ، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، واژه تنهایی برایتان بی معناست .

اگر واقعا عاشقش باشی ، آرزوهایتان آرزوهای اوست .

اگر واقعا عاشقش باشی ، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد .

اگر واقعا عاشقش باشی ، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند .

اگر واقعا عاشقش باشی ، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان می شمارید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، در مواقعی که به بن بست می رسید ، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیاست .

به راستی دوست داشتن چه زیباست ،این طور نیست ؟

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



شنبه 28 بهمن 1391برچسب:اگه واقعا عاشقش باشی,متن و جملات عاشقانه, :: 10:41 :: نويسنده : Majid1991

اگر مروری بر خاطرات قدیمی ها و بزرگ ترهایتان بکنید در می یابید که نحوه خواستگاری و ازدواج کردن در آن موقع کاملا متفاوت از امروز بوده و عروس و داماد حتی گاهی تا سر سفره عقد همدیگر را نمی دیدند و نمی شناختند! یا در بهترین شرایط نقششان در ازدواج فقط در حد پاسخ به این سؤال بود که “فلانی را برای ازدواجت در نظر گرفته‌ایم، مخالف که نیستی؟ البته هنوز هم در گوشه و کنار جامعه ما دختران و پسران جوان با نیم ساعت یا یک ساعت گفت و گو و طرح چند سؤال کلی و کلیشه ای گمان می کنند که با دیدگاه یکدیگر آشنا شده اند و با هم توافق دارند. شناخت تنها راه انتخاب موفق واقعیت این است که شناخت ، تنها راه یک انتخاب موفق و مطمئن است و از سوی دیگر شناخت طرف مقابل، کاری بسیار دشوار و البته تحقق کامل آن ناممکن است! ذکر این نکته نباید شما را ناامید کند، خواستگاری، فرصت طلایی برای رسیدن به بیشترین شناخت ممکن است به شرط آن که جوانان و خانواده هایشان مهارت مدیریت این زمان و فرصت طلایی را آموخته باشند.

۶ قانون ویژه جوانان دم بخت:

 اگر خوب دقت کنیم می توانیم به چند قانون اصولی برسیم که امکان بیشترین بهره‌برداری از این زمان طلایی را در پی خواهد داشت :

قانون اول : هول نشوید ... به خودتان و طرف مقابل فرصت آشنایی بدهید، با گذشت زمان مناسب بخشی از هیجاناتی که در برخوردهای اول و در جلسات خواستگاری بر دو طرف غلبه می کند، تا حدی فروکش می کند و شما اجازه پیدا می کنید که ابعاد شخصیتی، خانوادگی و اجتماعی طرف مقابل را بیشتر و عمیق تر بسنجید.

قانون دوم : سؤالات خوب مطرح کنید ... برای این کار باید وقت بگذارید، مطالعه و مشورت کنید. مهارت خوب پرسیدن را بیاموزید

قانون سوم : انجام گفت و گو و تحقیق را جزو مراحل خواستگاری بدانیم نه به معنای قطعی تر شدن موضوع ازدواج
به این معنا که گفت وگوهای خواستگاری به منظور آشنایی بیشتر برای گرفتن تصمیم بهتر است نه به معنای تصمیم قطعی. بنابراین تعهدی برای گرفتن جواب مثبت از خانواده دختر و یا جواب مثبت دادن به خانواده پسر وجود ندارد.

قانون چهارم : شناخت خانوادگی به دست بیاوریم. شما باید از همه ظرفیت های موجود برای شناخت طرف مقابل استفاده کنید این ظرفیت ها هم شامل اعضای خانواده و بستگان نزدیک و مورد اعتمادتان مثل خاله ، دایی ، عمه ، عمو، پدربزرگ و مادربزرگ می شود و هم شامل راه هایی که شما را به شناخت بهتر می رساند مثل دوستان، اقوام، خانواده، همکاران و محل های رفت و آمد طرف مقابلتان.

قانون پنجم : شناخت فرد و خانواده طرف مقابل هر دو الزامی است. پرسیدن سؤالات دقیق از ویژگی های مختلف خانواده طرف مقابل مانند عقاید مذهبی آنان، تعلقات، تحصیلات، فرهنگ، نحوه ارتباط فرزندان، عروس ها و دامادهای آنها با خانواده و به شناسایی شما نسبت به خانواده طرف مقابل کمک می کند و می توانید میزان هماهنگی و شباهت دو خانواده را تخمین بزنید.

قانون ششم : فراموش نکنید که قانون اول و آخر توکل به خداوند است , شما با همسر آینده تان ساعت ها گفت و گو کنید، درباره او تحقیق کنید، به مشاور مراجعه کنید و ولی از یاد خداوند غافل نشوید! ازدواج رزق است پس باید از خداوند بهترین همسر را برای خود طلب کنید. به طور قطع این موضوع نه به معنای گرفتن استخاره و اتکا به آن است که به معنی دعا، خواستن و توکل همه جانبه به خداوندی است که از رگ گردن به ما نزدیک تر و به خیر و صلاح بندگانش بیش از آن ها آگاه است.

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 13:37 :: نويسنده : Majid1991

باران ;

چه سخت است در عالم رویا هایت غرق شوی و اشک هایت را به آنکس هدیه دهی که وجودت در خاطرش بی معناست...
سخت است ...
ولی زیباست ...
از صمیم قلب دوستت دارم ...
خواه باور کن ...
خواه نا باور بمان ...
اما قلب من خواه نا خواه با وجود تو می تپد ...
همان که بدانم هستی برای من کافیست ...
پس بمان با آنکه خاطرم برایت تنفر آمیز است
اما بدان در آسمان قلب من فقط و فقط تو می درخشی ...
باز هم می گویم ...
اگر شده به گوش تمام جهانیان میرسانم ...
از صمیم قلب دوستت دارم...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, :: 13:23 :: نويسنده : Majid1991

یه بنده خدا نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش ...
مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت ...

طرف یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعد ..
مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست. طبق لیست من الان نوبت توئه
اون مرد گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر ...
مرگ قبول کرد و اون مرد رفت شربت بیاره ...

توی شربت 2 تا قرص خواب خیلی قوی ریخت ...
مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت ...
مرد وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد و نوشت آخر لیست و منتظر شد تا مرگ بیدار شه ...

مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت!
بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, :: 11:27 :: نويسنده : Majid1991

دیدن اینکه یه مرد جلو روت گریه کنه

یا از غمش به تنهاییش پناه برده باشه درد آوره

اما درد اورتر اینه که تو که اینقدر دوسش داری

ندونی چطور آرومش کنی !!!

یک ملیارد و سه ..

یک ملیارد و چهار..

یک ملیارد و پنج..

می دانم او رفته است

می دانم قایم باشک ما سالها پیش تمام شد

بگذارید بشمارم ؛ و باز خیال کنم این بازی هنــــوز ادامه دارد...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:اشک یه مرد, :: 12:57 :: نويسنده : Majid1991

تقدیر را باور مکن ....


خود را ضعیف و کم ندان،تنها در این عالم ندان

تو شاهکار خلقتی،تحقیر را باور مکن


بر روی بوم زندگی هر چیز می خواهی بکش

زیبا و زشتش پای توست،تقدیر را باور مکن


تصویر اگر زیبا نبود،نقاش خوبی نیستی

از نو دوباره رسم کن،تصویر را باور مکن


خالق تو را شاد آفرید،آزاد آزاد آفرید

پرواز کن تا آرزو ، زنجیر را باور مکن

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:تقدیر را باور مکن,تقدیر, :: 10:9 :: نويسنده : Majid1991

روز ولنتاین

 

تنها مدت کمی به اواخر بهمن ماه و اواسط ماه فوریه باقی مانده که روز عشق فرنگی ولنتاین) و روز عشق ایران باستان (سپندارمذگان) یا همان ولنتاین ایرانی به فاصله ی چهار روز از هم قرار دارند یعنی ۲۵ بهمن ماه (ولنتاین) و ۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان)!

*امسال روز ولنتاین 26 بهمن ماه خواهد بود (سال کبیسه این تقارن رو بر هم زد)

  چند سالی است که ۲۵ بهمن (۱۴ فوریه)روز ولنتاین و خرید گل و عروسک، شکلات و در کشورمان باب شده است. اکثر جوان ها بدون اطلاع از اینکه اصلا این ولنتاین خوردنی یا پوشیدنی است، فقط می دانند که در روز ولنتاین باید برای کسانی که دوست دارند هدیه بخرند... 

تاریخچه روز ولنتاین:

روز ولنتاین-تاریخچه کامل و دقیق ولنتاین در دست نیست و آنچه از پیشینه روز ولنتاین می‌‌دانیم با افسانه درآمیخته است. امروزه کلیسای کاتولیک به این نتیجه رسیده است که حداقل سه قدیس وجود داشته‌اند که همگی به شهادت رسیده اند، به همین دلیل چندین افسانه سعی در بازگوئی تاریخچه  آئین ولنتاین دارند.

روز ولنتاین-در صده سوم میلادی که مطابق می‌شود با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده‌است بنام کلودیوس دوم. کلودیوس عقاید عجیبی داشته‌است از جمله اینکه مردان مجرد نسبت به آنانی که همسر و فرزند دارند سربازان جنگجوتر و بهتری هستند. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم قدغن می‌کند. کلودیوس به قدری بی‌رحم وفرمانش به اندازه‌ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. اما کشیشی به نام والنتاین (والنتیوس)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می‌کرد. کلودیوس دوم از این جریان خبردار می‌شود و دستور می‌دهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می‌شود. با توجه به آنچه که در افسانه آمده کشیش ولنتاین برای او نامه‍ایی نوشته و آنها را با نوشتن «از طرف ولنتاین تو» (From Your Valentine) امضاء کرده است، اصطلاحی که تا به امروز مورد استفاده قرار گرفته و به وفور بر روی کارتهای ولنتاین مشاهده می‌‌شود. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق بر خلاف قانون کلودیوس دوم اعدام می‌شود. بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می‌دانند و از آن زمان ولنتاین تبدیل به نمادی برای عشق شده است.

           

هدیه روز ولنتاین:

در کشورهای اروپایی و امریکائی دادن شکلات به عنوان هدیه روز ولنتاین از شهرت خاصی برخوردار است. تزئین شکلات و پختن انواع ان نیز از آداب  روز ولنتاین به شمار می‌رود. از نظر علمی هم ثابت شده‌است که خوردن شکلات دات یا همان سیاه میزان عشق را در انسان بالا می‌برد البته نه مصرف بی رویه ان.

 

تاریخچه سپندارمذگان:(ولنتاین ایرانی)

ولنتاین ایرانی :در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده‌است. در تقویم ایرانی دقیقا مصادف است با ۵ اسفند که در گاهشماری کنونی برابر است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها 4 روز پس از روز ولنتاین. این روز سپندارمذگان یا «اسفندارمذگان» نام داشته‌است.

 ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده‌ است که ایرانیان باستان این روز را روز بزرگداشت زن و زمین می‌دانسته اند. فلسفه بزرگداشت این روز به عنوان “روز عشق” به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هر یک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بعنوان مثال روز اول روز اورمزد”، روز دوم، روز بهمن معنی “سلامت، اندیشه” که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی “بهترین راستی و پاکی” که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی “شاهی و فرمانروایی آرمانی” که خاص خداوند است و روز پنجم “سپندار مذ” بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند.  

سپندارمذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می‌دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می‌کردند. اخیرا گروهی از دوستداران فرهنگ ایرانی پیشنهاد کرده‌اند که به منظور حفظ فرهنگ ایرانی سپندارمذگان بجای ولنتاین به عنوان روز عشق گرامی داشته شود..

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:روز ولنتاین, :: 10:50 :: نويسنده : Majid1991

حالم بد نيست غم کم می خورم کم که نه ! هر روز کم کم می خورم

آب می خواهم ، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم می دهند

خود نمی دانم کجا رفتم به خواب از چه بيدارم نکردی ؟ آفتاب!!!!

خنجری بر قلب بيمارم زدند بی گناهی بودم و دارم زدند

دشنه ای نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمی پشتم شکست

سنگ را بستند و سگ آزاد شد يک شبه بيداد آمد داد شد

عشق آخر تيشه زد بر ريشه ام تيشه زد بر ريشه ی انديشه ام

عشق اگر اينست مرتد می شوم خوب اگر اينست من بد می شوم

بس کن ای دل نابسامانی بس است ٬ کافرم ! ديگر مسلمانی بس است

در ميان خلق سر در گم شدم عاقبت آلوده ی مردم شدم

بعد از اين با بی کسی خو می کنم هر چه در دل داشتم رو می کنم

نيستم از مردم خنجر بدست بت پرستم، بت پرستم، بت پرست

بت پرستم ، بت پرستی کار ماست چشم مستی تحفه ی بازار ماست

درد می بارد چو لب تر می کنم طالعم شوم است باور می کنم

من که با دريا تلاطم کرده ام راه دريا را چرا گم کرده ام ؟؟؟

قفل غم بر درب سلولم مزن! من خودم خوشباورم گولم مزن !

من نمی گويم که خاموشم مکن من نمی گويم فراموشم مکن

من نمي گويم که با من يار باش من نمی گويم مرا غم خوار باش

من نمی گويم ، دگر گفتن بس است گفتن اما هيچ نشنفتن بس است

روزگارت باد شيرين! شاد باش دست کم يک شب تو هم فرهاد باش

آه! در شهر شما ياری نبود قصه هايم را خريداری نبود!!!

وای! رسم شهرتان بيداد بود شهرتان از خون ما آباد بود

از درو ديوارتان خون می چکد خون من،فرهاد،مجنون می چکد

خسته ام از قصه های شوم تان خسته از همدردی مسموم تان

اينهمه خنجر ، دل کس خون نشد اين همه ليلی ، کسی مجنون نشد

آسمان خالی شد از فريادتان بيستون در حسرت فرهادتان

کوه کندن گر نباشد پيشه ام بويی از فرهاد دارد تيشه ام

عشق از من دورو پايم لنگ بود قيمتش بسيار و دستم تنگ بود

گر نرفتم هر دو پايم خسته بود تيشه گر افتاد دستم بسته بود

هيچ کس دست مرا وا کرد؟ نه! فکر دست تنگ مارا کرد؟ نه!

هيچ کس از حال ما پرسيد؟ نه! هيچ کس اندوه مارا ديد ؟ نه !

هيچ کس اشکی برای ما نريخت هر که با ما بود از ما می گريخت

چند روزی هست حالم ديدنیست حال من از اين و آن پرسيدنيست

گاه بر روی زمين زل می زنم گاه بر حافظ تفاءل می زنم

حافظ ديوانه فالم را گرفت يک غزل آمد که حالم را گرفت

ما زياران چشم ياری داشتيم خود غلط بود آنچه می پنداشتيم

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



شنبه 21 بهمن 1391برچسب:حالم خوب نیست, :: 18:50 :: نويسنده : Majid1991

گفتم : داستان امروز ما گره ای ست کور برای کلاف مبهم فرداهای مبادا ...
گفتی : عشق را فرصت پرواز نیست جز در آغوش گشوده‌ی فاصله ها .
گفتم : موج اشک تو مرا چون قایق کاغذی در تلاطم خود شکست ...
گفتی : بشکن غرور را و مغرور باش به این شکستن !
گفتم : چه کنم که آبگینه‌ی قلب من شکستنی ترست از شبنم صبح !؟...
گفتی : آینه ها را در برابر هم باید نهاد و ابدیتی جاوید باید ساخت .
گفتم : دوش دست در دست مهتاب کردم و در میانه ی باغ عمر ، گریه کنان رقصیدم
گفتی : لبخند سربی ماه نیز تنهایی را با دستان تنهای ما قسمت کرده .
گفتم : رؤیای سرخ بوسه ات هر شب مرا تا عمق مخمل خواب و خاموشی می برد ...
گفتی : سپیدی بستر عشق، گواه رنگ سکوت .
گفتم : چه عاشقانه دوستت دارم، ای تو نغمه پرداز شور غزل های دفترم !...
گفتی : روزهاست که به دنبال بزرگ ترین عددم تا مروارید های «دوستت دارم» را در آن توان کنم و تا همیشه گوشوارت سازم .
گفتم : افسوس از این همه ناتوانی علم، چرا که خداوندگاران ریاضی هم در برابر شکوه عشق زانو زدند!... 

گفتی : تنها ناممکن، ناممکن است. آنگاه گفتیم : یکدگر را دوست می داریم تا بینهایت ...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



شنبه 21 بهمن 1391برچسب:عشق را فرصت پرواز نیست, :: 10:40 :: نويسنده : Majid1991

واسه اولین بار یکی میاد تو زندگیت

میگه دوستت داره

تو هم خوشت میاد چون تورو دوست داره

کم کم به هم عادت میکنید

وابسته میشید یه جواریی که فک میکنید

بدون هم بودن واستون محال شده

این رابطه میشه عشق اول

وقتی میره تو میمونی و هزار تا خاطره با کلی تنهایی و سوال بی جواب

خلاصه قشنگترین روزای زندگیت میشه غم و غصه

میشه فکر کردن و به گذشتــــه و یه عالمه چراهای بی جواب

همه ی این روزای سخت کم کم تو ذهنت کمرنگ میشه

سعی میکنی همه چیو فراموش کنی

به روزای خوب میرسی

حتی شاید یکی بیاد تو زندگیت که خیلی بیشتر از اون دوسش داشته باشی

اونقدر که همه ی خاطرات اون از ذهنت پاک بشه فقط یه اسم ازش باقی بمونه و چندتا خاطره ی نصف نیمه

حالا دیگه خیلی وقته بهش فکر نمیکنی

ولی مطمئن باش اگه یه روزی یه جایی دوباره ببینیش

همه ی اون خاطره ها

همه ی اون روزا

همه ی اون حرفا

دونه به دونه دوباره یادت میاد

آره عزیزم

عشق اول همچین دردی داره.....!

شاید فراموش بشه ولی هیـــچ وقت خوب نمیشه..

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:عشق اول,فراموش نمیشه,درد داره,متن و جملات عاشقانه, :: 10:20 :: نويسنده : Majid1991

چیه !؟

به زخـم هایـم می نگـری !؟

درد ندارد دیگـر ...

روزی که رفتـی مـرگ تمـام درد هایـم را با خـودش برد ...

مرده ها درد نمی کشنـد ...

حـرف آخـرم این است :

برنگـرد دیگـر ! زنـده ام نکـــن...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



یادتــــــ باشد ؛

مـــــــــن اینجا،

کنار همین رویاهای زودگذر،

به انتظار آمدن تـــــــو،

خط های سفید جاده را می شــــــــمارم...!

 

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



در بین ما افرادی وجود دارند که مجردند و ترجیح می دهند هر چه زودتر تشکیل خانواده بدهند، اما در این بین هستند اشخاصی که ترجیح می دهند همچنان مجرد بمانند و یا دیر تر ازدواج کنند. باید اشاره داشت در بیشتر افرادی که تشکیل خانواده می دهند میل به ازدواج احساس می شود، یعنی زمانی که این احساس در آنها به وجود آمد تشکیل خانواده می دهند... حال شاید شما بپرسید، این نیاز را چگونه باید در وجود خودمان بشناسیم تا ازدواج کنیم... آیا اصلاً چنین احساسی در ما به وجود می آید یا نه؟ تست های زیر را پاسخ دهید تا متوجه شوید که در وجودتان چنین میلی دارید یا خیر؟

 

۱- آیا زمانی که مادر و پدری را به همراه فرزند کوچکشان می بینید، غبطه می خورید؟

الف) بله

ب) خیر

ج)گاهی اوقات

 

۲- آیا زمانی که یک زوج جوان را در حال خنده می بینید، افسوس می خورید؟

الف)بله

ب)خیر

ج)گاهی اوقات

 

۳-آیا همچون گذشته از اوقات تنهایی تان لذت می برید؟

الف)بله

ب)خیر

ج)گاهی اوقات

 

۴- زمانی که در جمع دوستان متاهل هستید،به خود می گویید که ای کاش من هم متاهل بودم؟

الف)بله

ب)خیر

ج)گاهی اوقات

 

۵-آیا شده که تا به حال حضور شخصی از جنس مخالف، شما را دگرگون کند؟

الف)بله

ب)خیر

ج)گاهی اوقات

 

۶- آیا تا کنون به این موضوع فکر کرده اید که تنهایی دیگر بس است؟ 

الف)بله

ب)خیر

ج)گاهی اوقات

 

۷-آیا تا کنون برایتان پیش آمده که شادی تان را بخواهید به کسی از جنس مخالف، انتقال دهید؟

الف)بله

ب)خیر

ج)گاهی اوقات

 

۸- آیا شما موسقی های آرام گوش می دهید؟

الف)بله

ب)خیر

ج)گاهی اوقات

 

۹- آیا شده زمانی که پشت ویترین یک فروشگاه هستید، احساستان به شما بگوید برای کسی هدیه ای بخرید؟

الف)بله

ب)خیر

ج)گاهی اوقات

 

۱۰- آیا رنگ زندگی برای شما تغییر کرده است؟ امیدوارم که حضور شخصی زندگی تان را دگرگون کند.

الف)بله

ب)خیر

ج)گاهی اوقات

 

۱۱- آیا شده در چند ماه اخیر، لبخند فردی، امید را در دلتان زنده کند و نگاه شما به زندگی تغییر کند؟

الف)بله

ب)خیر

ج)گاهی اوقات

 

۱۲- زمانی که پدر مادرتان می گویند، دیگر زمان ازدواج فرا رسیده است، اخم نمی کنید؟

الف)بله

ب)خیر

ج)گاهی اوقات

 

۱۳- آیا به تازگی در خیالتان مراسم خواستگاری را مرور می کنید؟

الف)بله

ب)خیر

ج)گاهی اوقات

 

۱۴- آیا اخیرا برایتان پیش آمده عاشق کسی شده باشید، اما حجب و حیا اجازه ندهد، آن را با او در میان بگذارید؟

الف)بله

ب)خیر

ج)گاهی اوقات

 

نتیجه تست در ادامه مطلب

 

 

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



ادامه مطلب ...


با يه دختری آشنا شدم. اون اولا واسم مثل يه دوست خوب بود، يه دوست که باهاش بتونم راحت درد دل کنم. ولی کم کم خيلی بهش عادت کردم. واسم با ديگران متفاوت بود. عاشقش شدم.عشق اولم بود.نمی دونستم چه جوری بهش بگم .چه جوری نشون بدم که دوستش دارم. روز ها گذشت.من هم هر کاری که می تونستم می کردم که بهش نشون بدم که دوستش دارم. يه روز قلبمو تقديمش کردم٬ قلبمو پس داد.دختر عجيبی بود. اصلا توو خط عشق و عاشقی نبود.همين جور عاشقش موندم.

 يه روز اومد گفت اين دوستمه ،سعيد. يهو يه چيزی قلبمو فشار داد.
بغضمو خوردم و لبخند زدم گفتم:خوشبختم.ديگه چيزی از دلم نمونده بود.اون لبخند از ته دل نبود.فقط ماهيچه های صورتم بودن که به صورت يک لبخند شکل گرفته بودند که باز هم ناراحت نشه.

يه روز درحالی که گريه می کرد به خونم اومد و گفت:با هم جرو بحثمون شده. می تونم پيشت بمونم؟
با اين حال که می دونستم اين قلبمه که باز هم بايد درد بکشه و جيک نزنه٬لبخند زدم و گفتم:بله که می تونی
بغلش کردم و سرش رو گذاشتم رو شونم که گريه کنه تا آروم بشه.
چندين ماه گذشت.يه روز بهم زنگ زد و گفت:پنجشنبه هفته ی ديگه عروسيمه. کارت دعوتو کی بيارم خونتون بهت بدم؟
ديگه نمی فهميدم چی ميگه.منگ شده بودم .يهو ديدم داره ميگه: کوشي؟ الوووووو...

گفتم: "اينجام. اينجام. يه لحظه رفتم تو فکر گفت: "تو هميشه وقتی با من حرف می زنی ميری تو فکر؟

گفتم: "فردا خونه هستم. حدود ساعت پنج بيا دعوت نامه رو بده...

اون شب اصلا خوابم نمی برد. خُل شده بودم ياد اون روزهای اول که تازه باهاش آشنا شده بودم افتاده بودم .خلاصه با هزار تا وول خوردن و کلنجار رفتن تونستم يه سه ساعت بخوابم. فردا ساعت پنج زنگ در به صدا در اومدخودش بود. بازم سر ساعت! در رو باز کردم به چشماش زل زدم.هنوزم عاشقش بودم. ولی گفت يوهو. کجايی؟ بیا اینم دعوت نامه.پنجشنبه میبینمت.

تا پنجشنبه ٬‌ نمی دونم چه جوری زندگی کردم.همه چيز واسم مثل جهنم بود.نمی تونستم تحمل کنم.به سيگار و مشروب هم عادت نداشتم.دوست داشتم برم بالای يه کوهی و تا دلم می خواد داد بزنم.پنجشنبه کت شلوارم رو پوشيدم.به سالن که رسيدم٬ اونو توو لباس عروس ديدم.چقدر زيبا شده بود.اومد جلو و بهم گفت: خوش اومدی امين. برو يه جا بشين. اميدوارم امشب بهت خوش بگذره.

 دستشو گرفتم و لبم رو آوردم نزديک گوشش و گفتم: نه. اومدم اين کادوی ناقابل رو بدم و برم. تو هميشه توو قلب من هستی. منو يادت نره.گونش رو بوسيدم و گفتم:خداحافظ !
حالا اين من بودم و تنهايی هام که بايد تا ابد باهاش می ساختم..

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



خانم ها خیلی بهتر از آقایون می دانند که چطور دیگران را به خود جذب کنند.آنها تمرین داشته اند.خانم ها رمز و راز جاذبه را می دانند. آقایون هم می توانند رمز و راز آنرا یاد بگیرند و به نتیجه ای که می خواهند دست پیدا کنند.

واقعبین باشید خانم ها خیلی بهتر از آقایون می دانند که چطور دیگران را به خود جذب کنند. اشکال از ما نیست. خانم ها سالهای زیادی را صرف این کرده اند که به چشم دیگران بیایند. آنها تجربه های زیادی از تلاش برای علاقه مند کردن آقایون به خودشان داشته اند. به عبارت دیگر: آنها تمرین داشته اند.خانم ها رمز و راز جاذبه را می دانند...
اما نکته خنده دار درمورد جاذبه این است که آقایون هم می توانند رمز و راز آنرا یاد بگیرند و به نتیجه ای که می خواهند دست پیدا کنند.

حالا 10 راز مهم جاذبه را برایتان عنوان می کنیم.

 

راز 1: بدانید که چه می خواهید

خیلی از مردها این مشکل را دارند که فقط به همان چیزی که عایدشان می شود راضی می شوند. اما خانم ها معمولاً خواستگاران بیشتری دارند به همین خاطر می توانند در انتخاب خود سخت گیر تر باشند.وقتی بدانید که از طرف مقابل خود چه می خواهید، نه تنها کاندیدهای احتمالی را بررسی می کنید بلکه قطعیت بیشتری هم در کارتان دارید.با این کار نشان می دهید که ناامید و بیچاره نیستید. و این شما هستید که قدرت دارید و انتخاب به عهده شماست. و وقتی قدرت دست شما باشد، این طرف مقابلتان است که دنبالتان می افتد.


راز 2: باارزش باشید

اینکه کسی دنبالتان بیفتد یعنی در نظر دیگران ارزش خاصی دارید. آنها شما را می خواهند، به هر دلیلی و این دیگر کار آنهاست که تلاش کنند و شما را به دست بیاورند.

برای اینکه این اتفاق بیفتد، باید ارزش خاصی برای خودتان قائل شوید. باید خودتان احساس کنید که ارزش این را دارید که دیگران دنبالتان بیفتند و با رفتارهایتان باید این مسئله را به دیگران بفهمانید.دخترها معمولاً خیلی مردها را دور و بر خود دارند که سعی می کنند او را تحت تاثیر قرار دهند. اما خودشان فقط می خواهند کسی را تحت تاثیر قرار دهند که مثل خودشان باشد.

 

 

راز 3: خوب لباس بپوشید

خانم ها اهمیت زیادی برای ظاهر خود قائل هستند. این یکی از دلایل مهمی است که می توانند خیلی راحت توجه هر مردی را به خود جلب کنند.خانم ها این را می دانند که لباس پوشیدنشان می تواند باعث شود به چشم دیگران برسند. درواقع، چون خیلی از مد سر در می آورند راحت می توانند طریقه لباس پوشیدن شما را وارسی کنند.مردی که می داند چطور باید خوب لباس بپوشد معمولاً مورد توجه خانم ها قرار می گیرد. اما دلیل آن فقط این نیست که ظاهر خوبی دارد، بلکه بااین کار خود نشان می دهد که از اهمیت ظاهر برای خانم ها آگاه است.


راز 4: خوشبو باشید

بیشتر اوقات مردها حس بویایی را فراموش می کنند و یادشان می رود که از عطر و افترشیو استفاده کنند. اما خانم ها می دانند که اگر بخواهید کسی را به سمت خود جذب کنید، باید نظر همه حواس بدن را به خود جلب کنید.به عطرهایی فکر کنید که خانم ها استفاده می کنند و شما را دیوانه می کند، آنوقت می فهمید که بو چقدر می تواند اهمیت داشته باشد.استفاده از عطرهای خوشبو در مواجهه با خانمها، حضور شما را پررنگ تر می کند.

 

راز 5: جلب توجه کنید

باوجود همه ویژگی های ظاهری که در جذب کردن دیگران موثر است، فقط ظاهر خوب خیلی زود تکراری خواهد شد. به همین خاطر است که داشتن شخصیتی جالب اهمیت زیادی دارد.

جالب بودن یعنی بدانید با چه کسی درمورد چه موضوعاتی حرف بزنید که نظر او را جلب کند. باید درمورد وقایع روز، موسیقی، هنر و فرهنگ و هر چیز دیگری که خانم ها را سرگرم کند اطلاعات داشته باشید.اما علاوه بر اینکه بدانید درمورد چه صحبت کنید، باید بتوانید به حرفهای طرف مقابل هم گوش دهید...

 

بقیه در ادامه مطلب

لطفا نظرتو در مورد کارائی این 10 راز بگو.

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



ادامه مطلب ...


بهار

پوست افرادی که در بهار به دنیا آمده اند، دارای رنگ های طلایی است. بعضی از متولدین این فصل چهره ای عاجی رنگ همراه با لک و کک و مک دارند و بقیه دارای پوستی شفاف و گندمگون می باشند. حتی با وجود کک و مک نیز پوست چهره ی آنها شفاف و درخشان بوده و در برابر نور آفتاب قهوه ای رنگ و برنزه می گردد. رنگ چشمهای این افراد معمولاً روشن با رگه هایی طلایی است.

رنگ های بهاری

نارنجی های روشن، هلویی، انواع رنگ قرمز، زنگاری روشن، صورتی های مایل به هلویی، قرمزهای روشن و درخشان متمایل به نارنجی، طلایی روشن و درخشان، زرد طلایی، خاکستری سایه روشن، قهوه ای متمایل به طلایی، قهوه ای مسی، آبی روشن و درخشان، آبی فیروزه ای، آبی دریایی، و آبی لاجوردی روشن تا سبزهای روشن و درخشان متمایل به زرد رنگ های متولدین فصل بهار است. مشکی و شرابی رنگ متولدین این فصل نیست.

 

تابستان

پوست متولدین تابستان دارای زمینه ی رنگ های آبی متمایل به صورتی است. و معمولاً پوست صورت اینگونه افراد صاف و شفاف و مهتابی بوده و رنگ موها نیز از بور بسیار تند یا خاکستری یا قهوه ای با زمینه رنگ قهوه ای متمایل به قرمز یا خاکستری متغیر است. رنگ چشمهای متولدین این فصل روشن یا خاکستری ملایم می باشد.

رنگ های تابستانی

انواع صورتی های کمرنگ و صورتی های متمایل به شرابی، تمشکی، قرمزهای متمایل به آبی، آبی، بلوطی، زرد لیموی کمرنگ، بنفش تیره و کمرنگ، بنفش مایل به ارغونی سیر، سفید ملایم، بژ متمایل به آبی، قهوه ای گوزنی، آبی تیره متمایل به خاکستری، آبی روشن متمایل به خاکستری، سبزهای متمایل به آبی رنگ های متولدین فصل تابستان است. نارنجی، طلایی، مشکی از رنگ های این فصل نمی باشد.

 

پاییز

پوست افرادی که در فصل پاییز به دنیا آمده اند، دارای زمینه ی رنگ های طلایی است و رنگ موهایشان قرمز یا قهوه ای متمایل به قرمز بوده و پوست چهره ی آنها لطیف و شفاف، گلگون رنگ یا طلایی تیره می باشد. افراد متعلق به این فصل، با چشمهایی روشن و کمرنگ، در رنگ های تیره ی پاییزی بهتر به نظر خواهند رسید.

رنگ های پاییزی

انواع نارنجی، هلویی تیره، زنگاری، قرمز متمایل به قهوه ای، قرمزهای تیره و متمایل به نارنجی، طلایی، طلایی متمایل به زرد، طلایی متمایل به کرم، بژ متمایل به طلایی، انواع قهوه ای، آبی، فیروزه ای، انواع سبز رنگ های متولدین فصل پاییز است. صورتی، شرابی، ارغوانی، خاکستری و مشکی جزء رنگ های این فصل به حساب نمی آید.

 

زمستان

پوست زمستانی ها دارای زمینه ی رنگ های آبی متمایل به صورتی است. رنگ موهای اغلب افراد متولد در این فصل تیره بوده و رنگ چهره ی آنها بژ متمایل به خاکستری یا زرد رنگ می باشد. تضاد بین سفیدی چشم و عنبیه در چشمهای این افراد بیشتر از افراد متولد فصل تابستان است.

رنگ های زمستانی

اکثر رنگ های روشن و درخشان، صورتی های متمایل به آبی روشن و تیره، قرمزهای روشن و درخشان، قرمزهای متمایل به آبی، زردهای روشن، ارغوانی متمایل به قرمز تیره، سفید، بنفش مات، خاکستری متمایل به قهوه ای، خاکستری، مشکی، آبی تیره، آبی روشن، آبی مات، فیروزه ای روشن، سبزهای روشن از رگ ها متعلق به متولدین فصل زمستان است. نارنجی و طلایی از رنگ های زمستانی نمی باشند.

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دانلود رمان عاشقانه گیسو (جاوا)

حجم:  404 کیلو بایت

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دانلود رمان عاشقانه قاصدک (جاوا)

حجم:  247 کیلو بایت

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



مـن اینجـوری نمیتـونـم یه سدی بیـن قلـب ماسـت
تـو بایـد غـرق شـی در مـن بفهـمی کی دلـش دریاسـت
مـن اینجـوری نمیتـونـم تو پای مـن نمیشیـنی
تو رو اینقـدر بخشیـدم بزرگیـم رو نمـی بیـنی
همیشـه مقصـدم بودی کجـا با تـو سفـر کـردم
چقـدر تنهـا بـرم دریا چقـدر تنهـایی برگـردم
مـن اینجـوری دلـم خـوش نیست شبـم با ترس هم مـرزه
بهشتـم اونـورش باشـه به این بـرزخ نمـی ارزه
مـن اینجـوری نمیتـونـم تـو ایـن جایـی و مـن تنهـام
دارم میـمیـرم از بس که نگفتـم چـی ازت میخـوام
همیشـه مقصـدم بـودی کجـا با تـو سفـر کـردم
چقـدر تنهـا بـرم دریا چقـدر تنهـایی برگـردم...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



خستــه ام

از صبوری خستـــه ام

از فریـــادهایی که در گلویـــم خفـه ماند

از اشــک هایی که قـاه قـاه خنـــده شد

و از حـــرف هایی که زنده به گـــور گشت در گــورستان دلم

آســان نیست در پس خـــنده های مصــنوعی گریــه های دلت را،

در بی پنـــاهیت در پشت هـــزاران دروغ پنهـــان کنی

این روزهــا معنی را از زندگـــی حذف کــرده ام

برایــم فرق نمـــی کند روزهایـــم را چگونــه قربانـی کنم!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



زمستـون تـن عریـون باغـچـه چـون بیـابـون
درختـا با پاهـای برهـنـه زیـر بـارون
نمیـدونـی تـو کـه عاشـق نبـودی
چـه سـخـتـه مـرگ گـل بـرای گـلـدون
گل و گلـدون چـه شبـهـا نشـستـن بی بـهـانـه
واسـه هـم قصـه گفـتـن عاشـقـانـه
چـه تـلـخـه، چـه تـلـخـه
بایـد تـنـهـا بمـونـه قـلـب گـلـدون
مثـل مـن کـه بـی تـو
نشـستـم زیـر بـارون زمستـون
زمستـون برای تـو قشنـگـه پشـت شیـشـه
بهـاره زمستـونهـا برای تـو همـیشـه
تـو مثـل مـن زمستـونـی نـداری
کـه باشـه لحظـه چشـم انتـظـاری
گلـدون خـالـی ندیـدی نشـستـه زیـر بـارون
گـلای کاغـذی داری تـو گـلـدون
تـو عاشـق نبـودی
ببیـنی تلـخـه روزهـای جـدایـی
چـه سخـتـه، چـه سخـتـه
بشیـنـم بـی تــو بـا چـشـمـای گـریــون...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



مـُـواظـب ِ دلـَــت بــاش

مــن هـمـانی ام که

بی تـو

پای تمـام دوست داشتنـهایم ایستـاده ام...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



تمـام غصـه‌ها  دقيـقا از همـان جـايي آغـاز مي‌شـونـد کـه ،

تـرازو بـرمـي‌داري ومي‌افتـي به جـان دوسـت داشتـن هایـت...

انـدازه مي‌گيـری!

حسـاب و کتـاب مي‌کنـی!

مقـايسـه مي‌کنـی!

و خـدا نکنـد حسـاب و کتابـت برسـد بـه آنجـا کـه ...

زيادتـر دوستـش داشتـه‌ای،

کـه زيادتـر دل داده‌اي ،

کـه زيادتـر گذشتـه‌اي ،

کـه زيادتـر بخشيـده‌اي،

بـه قـدر يـک ذره

يـک نقـطـه

يـک ثانيـه حتـی!

درسـت از همـان جـاسـت

که توقـع آغـاز مي‌شـود

و توقـع

آغـاز همـه رنـج‌هايي است که خـواهـی کشیـد...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



آنروز که آفتابگـردان ها یادشان رفـت بگردنـد به سمت آفتـاب...

هنـوز باد ساقـه ی گنـدم های سبـز را می خشکانـد!

آنـروز که فـریـاد ایـن سـوی پنجـره مانـد و پیچیـد دور دستانـم

و صدایـم آنقدر کـدر شد که هیچـکس نفهـمیـدش...

بغـضی که شکـست حـواسـم را برد تا تویی که در قاب حسم نگنجیـدی

و خاطرات ابریـم روز میلادت را هـم از یاد برد...

تو که آنقدر واضـحی که چلچـله ها هر روز از بر می خوانندت

و خورشیـد برای دیدنـت چشـم هایش را ریـز می کنـد...

پس چـرا همیشه برای گفتنت کـم می آورم و به ضلالیـت نمی رسـم؟

من دیگر از بیهـوده پژمـردن خستـه ام...

بیـا ... بیـا...

تـو می آیـی ، می دانـم ، آخـرین بار که می رفتی شکـوه آمـدنت را وعـده دادی...

به دست های یـخ زده ام نویـد بهـارت را داده ام و به انتـظـار دیـدنت هـزار سال مانـده ام...

آری مـن به انـتـظـار آمـدنت هـزار سـال مانـده ام...!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



یک پسر میتواند کاری کند،

که از تمام مردها متنفـر شوی...

و یک مرد میتواند کاری کند،

که بفهمی همه ی مردها مثل هم نیستن...

مرد هم قلـب دارد...

فقط صدایـش...

یواش تر از صدای قلـب یک زن است...

مرد هم در خلوتش برای عشقـش گریه میکند...

شاید ندیـده باشی...

اما همیشه اشک هایش را در آلبـوم دلتنگیـش قاب میکند...

هر وقت زن بودنـت را می بیند...

سینه را جلـو میدهد...

صدایش را کلفـت تر میکنـد تا مبدا...

لرزش دسـت هایش را ببیـنی...

مرد که باشی دوست داری از نگاه یک زن، مـرد باشی...!

نه بخـاطر زورِ بازوهـا......

مثل تو دلتنـگ میشود... ولی،گریـه نمیکند...

بچـه میشود... بهـانه میگیـرد...

تو این ها را خـوب میـدانی...

تمام آرزویـش این است که سر روی پاهایـت بگذارد...

تا مـوهایش را نـوازش کنی...

عاشـق بویِ مـوهای تـوست...

و بیشتر از تــــو به آغـوش نیاز دارد...

چون وقت تنهایی خاطره ی تــــو او را امیـدوار میکند...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



بعد مرگم بر روی سنگ قبرم ؛ نه نام بنویسید ،نه نشانی!

فقط بنویسید اینجا کسی خوابیده که روزی هزار بار مُرده و زنده شده!

بنویسید اینجا قبر یک نفر نیست!

اینجا یک تن به همراه هزاران آرزوی زنده به گور شده خوابیده!

اصلا بنویسید اینجا کسی دفن شده که قبل از زنده بودنش ،

مُرده بوده بنویسید او زندگی نکرد ،

او هر روز مُرد ،

او هر لحظه میان این مردم جان داده ...

آری با خط درشت بنویسید : اینـجا یـک نفـر بدجـوری مُـرده...!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



جـوابـم نکـن مـردم از ناامـیـدی

شایـد عاشـقـم شی، خـدا رو چـه دیـدی

خیـال کن جـواب منـو دادی اما

عزیـزم جـواب خـدا رو چـی میـدی؟

همینـجـوری اشکـام سـرازیـر میـشـن

دیگـه از خـودم اختـیـاری نـدارم

مـن از عشـق چـیـزی نمـی خـوام به جـز تـو

ولی از تـو هیـچ انـتـظـاری نـدارم

صبـوریـم کمـه بی قـراریـم زیـاده

چقـد بـی قـرارم مـن صـاف و سـاده

عزیـزم چقـد سخـتـه دل کنـدن از تـو

عزیـزم چقـد تلـخـه کـام مـن از تـو

نذار زنـدگـیـم راحت از هـم بپـاشـه

جـوابـم نکـن مـردم از بی جـوابـی

یـه چیـزی بگـو پیـش از اینـکـه بمـیـرم

بـه خـوابـم بیـا پیـش از اینـکـه بخـوابـی

شـب از نیمـه های زمسـتـون گذشـتـه

بـه خـوابـم بیـا پیـش از اینـکـه بمـیـرم

اگـه پـا بـه خـوابـم گذاشـتـی عـزیـزم

یـه چـیـزی بگـو بـلـکـه آرووم بگـیـرم

صبـوریـم کمـه بـی قـراریـم زیـاده

چقد بی قـرارم مـن صـاف و سـاده

عزیـزم چـقـد سـخـتـه دل کنـدن از تـو

عزیـزم چـقـد تـلـخـه کـام مـن از تـو...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



غنیمـتی است خاطـرات تـو
در نبـود حرفـهای عاشـقانه ات...
غنیمـتی است یاد نگـاه دلفریـب تـو
در نبـود چشمـان زیبـایت...
غنیمـتی است عطـرپیـراهـن تـو
در نبـود تـن فریبـایت...
غنیمتـی است گرفتـن یاد دستـهای تـو
در نبـود حرارت دستهـایت...
غنیمتـی است حس حضـور تـو
در نبـود بودنـها و نبـودنهـایت...
غنیمـتی است برای قلـب عاشـق مـن
یادت  ،  خاطـراتت  ،  مهـربانی هـایـت...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



گفتـم : میـری؟

گفت : آره

گفتـم : منـم بیـام؟

گفت : جایی که من میـرم جای دو نفـره نه سـه نفر!

گفتـم : برمی گـردی؟

فقط خنـدیـد.

اشک توی چشمـام حلقـه زد

سرمـو پاییـن انداختـم.

دستشـو زیره چـونم گذاشتـو سرمـو بالا آورد

گفت : میـری؟

گفتـم : آره.

گفت : منـم بیـام؟

گفتـم : جایی که میـرم جایه یـه نفـره نه دو نفـر!

گفت : برمیـگردی؟

گفتـم : جایی که میـرم راه برگشت نداره...

من رفتـم اونم رفت...

ولی !

اون مدتهاست که برگشتـه...

وبا اشک چشمـاش...

خاک مزارمـو شست وشو میده...!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



سیگـار بعـدی را روشـن میکنـم

کامـی از لبش میگیـرم

به جای لب هایی که چنـدی است نبوسیـده ام

انگشتانـم بوی تنـد سیگـار میگیـرنـد

همـان انگشتـانی که همچـو باد

جنگـل مـوهـای تـورا نـوازش میکـردند

این انـدام سـوزان تو نیست که مرا احاطـه کـرده

دود سیــگار است و بـس...

که به آخـر میرسـد

لبـم را میسـوزانـد مانند بوسـه ای

که تو هنـگام خـداحـافـظی به آن تقـدیـم کـردی...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه