درباره وبلاگ


به کلوپ عشق خوش آمدید...... Id:>> djaligtor_project@yahoo.com ♥♥♥ http://2thLoveClub.Blogfa.com ♥●•٠·˙♥●•٠·˙♥●•٠·˙♥●•٠·˙♥♥♥ مــن کیـــَم؟؟؟ کسـی میـدونـه؟؟؟ مــن همون دیـوونـه ایـَم که هیچ وقـت عـوض نمیشـه... همـونـی که همـه باهـاش خوشـحالن امـا کسـی باهـاش نمـی مـونـه... همـونی که هـِق هـِق همـه رو به جـون و دل گــوش میده امـاخـودش بُغضـاش رو زیر بالـش میـترکـونـه... همـونـی که همه فک میکنن سخته...سنگه اما با هر تلنگر میشـکنـه.. همـونـی که مواظـبه کسـی ناراحـت نشـه اما همـه ناراحتـش میـکنن... همـونـی که تکـیه گاه خوبیه اما واسش تکیـه گاهـی نیست..جـــز خُــــداش.. همونی که کـُـلی حرف داره اماهمیشه ســـاکــته... آره مـــن همــونــم !
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 71
بازدید هفته : 116
بازدید ماه : 924
بازدید کل : 254962
تعداد مطالب : 278
تعداد نظرات : 248
تعداد آنلاین : 1

Flag Counter


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

کلوپ عشق
شعر و متن عاشقانه.دلنوشته.داستان عاشقانه.فال و طالع بینی.روانشناسی.دانستنی های روابط عاشقانه.دانلود رمان عاشقانه




پیری میگفت :اگه میخوای جوان بمونی ...

دردهای دلتو فقط به کسی بگو که....

دوسش داری و دوستت داره خندیدم و گفتم :

پس چراتو جوان نموندی؟

پیر لبخندتلخی زد وگفت :

دوستش داشتم دوستم نداشت.....!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:دوستش داشتم دوستم نداشت,,,,,!, :: 10:36 :: نويسنده : Majid1991


ببین با من چه کردی لعنتی...

چند سالی می شود که از بوسیدن روی مادرم محرومم

واهمه دارم از روزی که او بفهمد ، تکیه گاه تنها عزیز کرده اش چند نخ سیگار است وبس و تمام دنیایش به یکباره بر سرش آوار شود.

البته مادر است، او می فهمد،درک می کند،حس می کند و حتی لمس می کند اما به روی خود نمی آورد.

کاش من هم تحمل او را داشتم!

کاش نبودنت را دوام می آوردم...!!!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:کاش نبودنت را دوام می آوردم, :: 10:30 :: نويسنده : Majid1991


کوچه های کودکی ام راقدم میزنم...

اما به جای دست مادرم سیگار به دست دارم و ....

جای شوق کودکانه گذشته را اندوه امروز فرا گرفته .

دیگر پاهایم نای رفتن ندارند...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:دیگر پاهایم نای رفتن ندارند, :: 10:29 :: نويسنده : Majid1991

هنگام رفتن کمی فکر کن...
اگر رفتنت ، فقط رفتن تو بود.......برو
و اگر رفتنت شکستن من بود...کمی بیشتر فکر کن
آری گاهی تو می روی و این فقط تو نیستی که می روی
همه چیز کسی از دستش دارد می رود و تو نمی دانی
آه که چقدر این دست رفتنها عادی شده!!!!؟
ای کاش می شکستی و می رفتی ولی با رفتنت نمی شکستی
تا به حال به چشمان همیشه منتظر اندیشیده ای؟
همان چشمانی که همیشه نم نم باران را بر تپه ماهور های
صورت می ریزد
همان چشمان همیشه بیدار که روزی شدند پل عبور تو در قلب صاحبشان
و روزی دیگر شدند پنجره ای رو به جاده ی انتظار
پنجره ای همیشه باز
و حتی نسیم هم شمیم تو را نیاورد
کمی فکر...
این کمترین خواسته ی آخر من است....

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:این کمترین خواسته ی آخر من است, :: 11:5 :: نويسنده : Majid1991

بعضی وقتا سکوت میکنی
چون اینقدر رنجیدی که نمیخوای حرفی بزنی
بعضی وقتا سکوت میکنی
چون واقعا” حرفی واسه گفتن نداری
گاه سکوت یه اعتراض
گاهی هم انتظار
اما بیشتر وقتا سکوت واسه اینه که
هیچ کلمه ای نمیتونه
غمی که تو وجودت داری توصیف کنه! ....

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:اما بیشتر وقتا سکوت واسه اینه که,,,,, :: 11:3 :: نويسنده : Majid1991

دیگه دل تنگ وزخمی،دیگه دل بی کس ویاره

دیگه حتی از توگفتن لطف تازه ای نداره

دیگه لبخند قشنگت مرهم گذشته ها نیست

اون گذشته ها گذشته صحبتی میون ما نیست

دیگه این صدا غریبست،دیگه این لبها فقیره

برای بردن اسمت،خیلی فرسوده و پیره

صحبت از من ورسیدن،صحبت از پلنگ وماهه

حالا اون پلنگ زخمی،ته دره ی سیاهه

دیگه فرصت رسیدن رفته از حریم دستام

حالا مرگه که نشسته به شمارش نفس هام

دیگه از من چی می مونه،دو سه خط شعر و ترانه

و یه کوله بار حسرت،نامه های عاشقانه

اون روزا برنمی گرده،اون شبای کوچه گردی

اون روزای شرم ولبخند،زیر سقف لاجوردی...!!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:دیگه, :: 11:1 :: نويسنده : Majid1991

آدم ها با دلایل خاص خودشان به زندگی ما وارد می شوند

وبا دلایل خاص خودشان از زندگی ما می روند....!!

نه از آمدن ها زیاد خوشحال باش،نه از رفتن ها غمگین!!

تا هستند دوستشان داشته باش....

به هر دلیلی که آمده اند.....به هر دلیلی که هستند....

بودنشان را دوست داشته باش..بی هیچ دلیلی..

و بدان...

شادمانی های بی سبب...

همین دوست داشتن های بی چون وچراست...!!!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:دوست داشته باش, :: 10:54 :: نويسنده : Majid1991

این روزا همه پست میزنن مخاطب خاص منم گفتم یه پست بزنم بدون " مخاطب خاص " !!
این پست مخاطب خاص ندارد
مخاطبش عامِ عام است
از ما گذشته که توی چشمِ شما نگاه کنیم و بگوییم:
هی فلانی !
این دست هایی که تو این روزها توی دستت می گیری
قرار بود یک زمانی مالِ ما باشد
این لب هایی که هر روز ساعتها توی گوش تو خزعبلات زمزمه میکند ،
یک زمانی برای ما قصه می گفت
از ما گذشته که بیاییم نشانت بدهیم
صفحه ی اولِ کتاب های هدیه را
آنجایی که سفید بود و با امضاها و تاریخ های عاشقانه جوهری شد…!
این پست مخاطب خاص ندارد
مخاطبش عامِ عام است
مخاطبش هر کسی ست که این نوشته را به خودش میگیرد
چه زن چه مرد
چه تویی که این روزها حواست به نگاه های عصبی من نیست
چه تویی که وقتی لبخند می زنی فراموش می کنم عاشق یکی دیگر شده ای و
مخاطبِ این پست، هر کسی است که ؛
این روزها تو را همانقدر دوست دارد که من داشتم...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, :: 10:54 :: نويسنده : Majid1991

خدا انسان را آفرید تا همدمش شود
انسان در بهشت همدم خدا بود
اما چون فرشتگان از روی فطرت نه اختیار
چون در بهشت فقط خدا بود و بس
و برای انسان مسیر دیگری برای رفتن نبود
خدا انسان را بسیار دوست میداشت
آنقدر زیاد که خواست انسان
به اختیار خودش خدا را برگزیند
پس او را به زمین فرستاد
جایی که مسیر دو راهه میشود
راهی به سمت خدا
راهی به سمت دنیا
خدا انسان را به دنیا فرستاد
و در دلش می گفت
حتما او نیز عاشق من است
مطمئن به سمت دنیا نمیرود و مرا بر می گزیند
اما انسان آمد به زمین
در میان همه دو راهی ها دنیا را انتخاب کرد
گاهی به دنیایی که میخواست نمی رسید
و غرش را به جان خدا می زد
گاهی حسرت دنیای دیگران عذابش میداد
و خدا را مقصر می کرد
گاه گداری با خدا حرف میزد
اما فقط برای اینکه او را به دنیایی که میخواهد برساند...
گاهی دلم برای خدا میسوزد ...
گاهی حس میکنم هیچ دلی تنگ تر از دل خدا نیست ...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



جمعه 18 اسفند 1391برچسب:گاهی حس میکنم هیچ دلی تنگ تر از دل خدا نیست, :: 10:46 :: نويسنده : Majid1991

بـــ سلامـــتی اوناییـ کـ مخاطبـ

خاصـــشونـ یـ نفرهـ خاصـــه...

یـ نفـــر کـ هـــر وقت دلتـ میگیرهـ یادشــ

بهتــ آرامشـ مـــیده

هـــر وقتـــ ازشـ چیزیـ میخوایــ روتـــو

زمینــ نمیندازهـ

تـــو بدترینـ شرایط حواسشـ بهتـ

هستـــو دستتـــو میگـــیرهـ

آرهـ...

بــ سلامتـــی همهـ اوناییـ کـ

مخاطـــب خاصـــشون "خداســــــتــ"

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



طعمش تلخ بود. تلخی اش را دوست نداشتیم.

نمی دانستیم که دواست، دوای تلخ ترین دردها!

نمی دانستیم معجون است، معجون انسان شدن.

گمش کردیم، شیطان از دستمان دزدید، بی طاقت شدیم و ناآرام.

دهانمان بوی شکایت گرفت و گلایه

دیگر عزم آهنین و طاقت فولادین نداریم.

دیگر پای ماندن و شانه سنگی نداریم.

انگار ما را از شیشه و مه ساخته اند.

برای شکستنمان طوفان لازم نیست، ما با هر نسیمی هزار تکه می شویم، ترک می خوریم، می افتیم، می شکنیم، می ریزیم.

و شیطان هم همین را می خواست.

خدایا، ما را ببخش.

این تعریف انسان نیست، ما دیگر ایوب نیستیم.

از اینجا تا تو هزار راه فاصله است، اما ما چقدر بی حوصله ایم.

ما پیش از آن که راه بیفتیم، خسته ایم.

از نا هموار می ترسیم، از پستی و بلندی می هراسیم.

از هر چه نا موافق می گریزیم، شانه هایمان درد می کند.

اندوه های کوچکمان را نمی توانیم بر دوش بکشیم، ما زیر هر غصه ای آوار می شویم

خدایا! ما را ببخش، این تعریف انسان نیست، ما دیگر ایوب نیستیم.

خدایا! ما را به ما برگردان، آن معجون تلخ را به ما برگردان، آن اکسیر مقدس، آن" صبر" قشنگ را

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



جمعه 18 اسفند 1391برچسب:خدایا آن صبر قشنگ را به ما برگردان, :: 10:41 :: نويسنده : Majid1991

آدم های دنیای مجازی

دل دارند !

و چیزی به نام احساس !

آدم های دنیای مجازی گاهی مغرورند مثل من !

و گاهی بی ریا مثل تو !

آدم های اینجا فقط گاهی نگاه ندارند !

این گاهی خوب است

و گاهی ندیدن چشم های آدم ها یک عمر اشتباه را به بار می آورد !

یک عمر اشتباه هم می شود تمام شدن یه دوستی ِ دوست داشتنی !

آدم های دنیای مجازی

گاهی هیچ فرقی با آدم های اطرافمان ندارند !

گاهی پشیمان می شوند

دلگیر می شوند

غصه می خورند

تنها می شوند

سکوت می کنند

و گمان می کنند همه چیز درست می شود !

اما همیشه فکر های آدم ها درست نیست !

آدم های دنیای مجازی لجبازند گاهی !

آدم های دنیای مجازی گاهی دلتنگ میشوند و هیچ حرفی نمی زنند !

چون از خاموشی ِ رفقایشان می ترسند !

می ترسند سکوت ِ رفیقشان به معنای یک دنیا درد باشد !

آدم های دنیا مجازی . . .

یکی از این آدم ها مثل من

حرف هایش را

دلتنگی هایش را

دوست داشتن هایش را

به زبان نمی آورد

تا مبادا

مبادا

رفاقت اجباری شود !

آدم های دنیای مجازی

گاهی مثل تو

فکر میکنند با سکوت

با گذشتن

با ندیدن حق خودشان

با نخواستنشان

همه چیز حل می شود !

نه  . . . رفیق

اینطور نیست !

آدم های دنیای مجازی

هیچ فرقی با آدم های اطرافمان ندارند !

فقط نگاه ندارند !

نگاه !

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:آدم های دنیای مجازی دل دارند,متن و جملات عاشقانه, :: 10:53 :: نويسنده : Majid1991

حال و روزم را گر تو بپرسی ، آرام نیست ...

درونم انقلابیون شاکی از وضیعت حاکم ...

گاه و بی گاه وجدانم شعار سر می دهد ...

گهگداری چشم هایم خون می بارند ...

غروب های جمعه بانگ " هق هق " از پشت بام احساسم می آید ...

و من ، در تظاهراتی نمادین با نیرو های برچسب خنده ...

سرکوب می کنم تمام محاربین وجودم را ...

می خندم ...

هنوز دیکتاتور این بدن منم ...

گوش هایم نباید بشوند ...

چشم هایم نبینند ...

قلبم نباید یاد کسی کند ...

سر در قلبم هم می نویسم آزادی احساس ...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



سکوت کن...

"
سکوت کن سالهاست که دیگر فریادهایت نوایی ندارند"

هرشب زشوق وصلت اشک از دو دیده جاری

آغوش تا سحر باز از عشق و بی قراری

یک آسمان ستاره آرامش دل ما

از آسمان زدودیم حتی سبک غباری

هرشب تو همدم من با کوهی از محبت

دریایی از صفا و قلبی ز کینه عاری

سوزد دلم از این درد بهر چه دل بریدی؟

ازیاد بردی آسان شیدایی قناری

راه نظر که بستی شب رنگ شب دگر نیست

قلبم تپید در خون زین فصل اختیاری

هردم ملول و زارم زین پرسش شب و روز

بهر چه ای گل من گشتی زمن فراری؟

این راه و رسم دین نیست ما یا علی نگفتیم؟

گفتیم یاعلی و عهدی شکست باری

خون جای اشک هرشب آغوش باز و حسرت

با هیچ کس ندارم یک لحظه سازگاری

تنها رها نمودی من ماندم و غم و درد

شمع و شب و سکوتو شب درد زنده داری.......

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:یک آسمان ستاره آرامش دل ما,متن و جملات عاشقانه, :: 10:48 :: نويسنده : Majid1991

یک ویک همیشه دو نمی شود...!!

گاه باد میکند چهارمی شود....گاه میل میکند به صفر...

گاه نیز میزند به کله اش....هوس کند می رود به آسمان هزار می شود...

یک ویک برای من

من که سال هاست در ردیف آخرکلاس زندگی نشسته ام

جز دوخط ساده نیست...

جزدوخط که پابه پای هم،درسفید صفحه راه می روند

وز این جهان خط کشی وکاغذی عبور میکنند

جز دوخط ساده که در انتهای دور

درتقاطع زمین وآسمان...

روی خط نازکی به نام زندگی،عاقبت به پای هم پیر می شوند!!

توی گوشتان فرو کنید: یک ویک مساوی دو است!!

آه...

من که حرف این حساب را سرم نمی شود!!!!!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:یک ویک همیشه دو نمی شود, :: 18:27 :: نويسنده : Majid1991

بگو برای تپیدن چقدر باید داد


برای خوب دویدن چقدر باید داد

به بارگاه خدا میبرند روح مرا

برای زود رسیدن چقدر باید داد

درون گور خودم را به چشم میبینم

در آرزوی دیدن این چقدر باید داد

مرا از این قفس زندگی رها بکنید

بخاطر این پریدن چقدر باید داد

میان بودن و رفتن چقدر سهم من است

برای قرعه کشیدن چقدر باید داد

بدان که گرگ صفت نیستم

من انسانم

ولی برای دریدن چقدر باید داد

در این زمانه که نان آبروی انسانهاست

برای قلب خریدن چقدر باید داد

صدای پای نبودن ، سکوت قلب من است

برای نغمه شنیدن چقدر باید داد

درون سینه اگر جای زندگی خالیست

بگو برای تپیدن چقدر باید داد....؟؟؟؟

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:بگو برای تپیدن چقدر باید داد, :: 18:15 :: نويسنده : Majid1991

کلافـه تــر از هـمـیــشـــه ام

چـنـد وقـتـی است که دست شـستـه ام

از دست نـویس هـــایــــم...

در هـیـاهـــوی اندیـشه هـای گـنـگـم

که هـر از چـنـدی بـی هــوا ،

بـهـانــه می گیرند ...

نه كلافی دارم كه بـپـيــچـــم

و نه صندلی‌‌ام تـــــاب می‌خـورد

فـقـط دراز کـــشـــیـــده ام

و خـیـره شـدم به آیـنــده مـبهــم پـیـش رو ...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:و خـیـره شـدم به آیـنــده مـبهــم پـیـش رو, :: 18:4 :: نويسنده : Majid1991

بخــــــــــدا درد داره……..

بـعـد از یـک روز کـاری و خـسـتـه کـنـنـده

وقـتـی خـودتـو پـرت مـیـکـنـی روی تـخـت ِ خـوابـت . . .

گـوشـیـتـو مـیـگـیـری تـوی دسـتـت . . .

مـیـخـوای تـمـام ِ احـسـاسـات ِ قـشـنـگـتـو

جـایـگـزیـن ِ تـمـام خـسـتـگـیـت کـنـی . . .

اس ام اس بـنـویـسـی . . . بـخـوای بـگـی دلـتـنـگ ِ خـنـده هـاشـی . . .

بـخـوای تـمـام خـسـتـگـیـتـو بـا آغـوش ِ خـیـالـی اون تـمـام کـنـی

امـا هـرچـی بـگـیری همراهش خاموش باشه

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:بخــــــــــدا درد داره, :: 17:57 :: نويسنده : Majid1991

خیلی وقته که دلم میخواد پیش خدا برم
از زمین دل کندم و اون بالا بالاها برم
آخه اینجا هیچ کسی عاشق آدم نمیشه
اگه هم عاشق بشه لایق آدم نمیشه
یکی عاشقت میشه میگه که خیلی با حالی
آخر کارش میفهمی عمریه سر کاری
یکی میگه میدونی عاشق سادگیت شدم
یکی میگه عاشق کارهای جانبیت شدم
یکی میگه من دیدم که خیلی صاف وصادقی
یکی میگه واسه عشقم فقط تو لایقی
یکی عاشقت میشه میگه دلم سوخته برات
همشون دروغکی میگن که جون میدن برات
یکیشون تنها بوده میخواسته تنها نباشه
یکی بین یک و دو است نمیدونه کجا باشه
یکیشون گولت زده تا کارشو راه بندازی
قسم و آیت میده نری منو جا بذاری
دیگه از دست همه زمینیها خسته شدم
عاشق پریدنم یک مرغ پر بسته شدم
نمیدونم که چرا با هیچ کی آروم نمیشم
توی این چرخ بزرگ از چیزی شادون نمیشم
آخه این دنیا به جز غصه وغم چیزی نبود
آدماش یه جوریند چهره سفید قلبها کبود
آ خر عشق همشون روی تخت خزیدنه
آخر عشق شهوته و هیچی دیگه ندیدنه
اما اون بالا دیگه صحبتی از جدایی نیست
توی دست عاشقاش کشکولای گدایی نیست
اگه عاشقت بشه همه جورا باهات صفاست
کافیه عاشق بشی نیمچه نگاش برات دواست
دیگه بحث مذهب و دین و عقیده ندارن
گل نمیدنت دیگه چمند گل رو میکارن
جون من دعا کنید تا که برم پیش خدا
میدونم اون بالا تازه من میشم بچه گدا
ولی عیبی نداره اونجا گدایی بکنم
میدونم عاشقی اونجا یعنی شاهی میکنم
آخه اونجارو حساب عشق من فقط خداست
راه زود رسیدنم فقط دعاهای شماست

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:راه زود رسیدنم فقط دعاهای شماست, :: 17:46 :: نويسنده : Majid1991

متنفـرم

از روزایـی کـه

دلم واسـه کسی که

دلی واسه تـنـگ شدن نـداره

تنـگ میشـه . . .

متـاسفـم برای خـودم و دل خـودم..

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:متاسفم برای خودم و دل خودم, :: 17:40 :: نويسنده : Majid1991

به تاوان کدامین جرم تنم سنگ بلا خورده؟؟

سکوتم حرفها دارد، ببین در من خوشی مرده..!!

ببین ای خوب دیروزی کجا بودم،کجاهستم..!!

توکه همدرد من بودی،ببین با غم چه بشکستم

چه هاگفتندونشنیدم،بدی کردند وبخشیدم

ز تیغ گریه اشکم ریخت،ولی باز بادرد می خندم....!!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:به تاوان کدامین جرم, :: 12:26 :: نويسنده : Majid1991


تو بارون که رفتی، شبم زیر و رو شد
یه بغض شکسته رفیق گلوم شد
تو بارون که رفتی، دل باغچه پژمرد 
تمام وجودم توی آینه خط خورد 
هنوز وقتی بارون تو کوچه می باره 
دلم غصه داره، دلم بی قراره 
نه شب عاشقانه است نه رویا قشنگه 
دلم بی تو خونه ،دلم بی تو تنگه...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:دلم بی تو تنگه, :: 12:24 :: نويسنده : Majid1991

باورتلخ نبودنت

تاوان کدامین اشتباه بود؟

توگفتى بمان و من ماندم

اکنون که رفته اى

من در کوچه هاى تنهایى انتظاربرگشت

تو به بى کسى خود خیره شده ام……

و نمى دانم آخر چه خواهد شد……

میروى و من نگاهت مى کنم

تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم بى تو

یک عمر براى گریستن وقت دارم

اما براى تماشاى تو همین یک لحظه باقیست

وشاید همین یک لحظه اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم.

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:باورتلخ نبودنت, :: 12:11 :: نويسنده : Majid1991

من در حصار تو بودم
اما دلم تنها بود
و این تنهایی سخت عذابم میداد
او را که دیدم دلم عاشق گشت
یادش رفت که در حصار توست
به خیال خام بچگی اش از تنهایی خلاص شده بود
او که دلم را دید عاشق شد
و حصار را ندید
خواستم جدا کنم خودم را از حصار تا دل به دلبر برسد
اما نشد...
خب گاهی نمی شود ...
او رفت
به اصرار خودم و بالاجبار رفت ...
و من باز تنها شدم
تنها تر از قبل آمدن او ...
حال دیگر
به هیچ دلی اجازه نزدیک شدن را نمی دهم
و از یک فرسخی اش داد میزنم
نیا ... ببین من در حصارم ...
در حصاری از آتش حسرت و تنهایی ...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:در حصاری از آتش حسرت و تنهایی, :: 10:5 :: نويسنده : Majid1991

چِقدر سَختِه بِدونـے واسه کَسـے که تَمومِ دُنیاته فَقط یک تَجربه بودے...

فَقط یه تَجربه هَمین...نَه بیشتـر نَه کَمتر...

هَمین حَرفش باعِث میشِه دُنیا بَرات تیره و تار بِشهِ...

تازه میفَهمـے کِه دِلـے کِه بَراش پَر پَر میزَدے اروم اروم داره از ریشه خُشکِت مـےکُنه

تازه میفَهمـے سَراب یَعنـے چـے

تازه میفَهمـے تَنهایـے و بـے کَسـے یَعنـے چـے.....

 

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, :: 10:2 :: نويسنده : Majid1991

روزگارے خواهد رسيد....

همچناטּ ڪـﮧ در آغوش ديگرے خفته اے،

بـﮧ ياد مـטּ ستاره ها را خواهے شمرد تا آرامـ شوے

دلت هوايمـ را خواهدڪرد

به ياد خواهے آورد باهمـ بودטּ هايماטּ را

به ياد خواهے آورد خنده هايمـ رآ

به ياد خواهے آورد اشڪ هايمـ رآ

به ياد خواهے آورد حرف هايمـ رآ

مطمئنم در آن لحظـﮧ در دلت مے گويے: دلتنگت شده امــ...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:روزگارے خواهد رسيد,عاشقانه, :: 9:59 :: نويسنده : Majid1991

چشمانت راباز کن وبنگربه من

آری ببین

من همان یارجوان وزیبایت بودم

اماحال تونیزمرانمی شناسی

سکوت همدم تنهایی من است

وهق هق لالایی این شبهاست

شبهای بی قراری

شبهایی که تاصبح چشم به درمنتظرورودت بودم

اماتونیامدی

بی خبررفتی،بی علت رفتی،نمی دانم چرارفتی

ولی رفتی وبعدازرفتنت قلبم

مانندکبوتران بال بال میزد

واشک می ریخت

بیا ای نیازمن به زندگی

بی توعاشقی بی معناست

بی توحتی راه آسمان هم نیز بسته است

وتنهای تنهادر این زندان تنهایی،بی توبه سرمیبرم

ولی نومید نشدم

آری برگشتی

امادرسایه سارزندگی حتی سایه ی دیوارهم نبود

تکیه گاهی نبود

وحتی دیگردلی نبود

درزیر آوارغرورت له شده

واشک چشمانم خشکیده

واین همان دریاچه ای بودکه توآرامشت راازآن می گرفتی

اماحالاپرتلاطم ترازدریایند

ماتم زده ترازمرداب اند

که دیگرهیچ اثری ازحیات در آن نیست...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:شب های بی قراری, :: 9:57 :: نويسنده : Majid1991

می خواهــم انســــــــــان نباشم...
گوسفندی باشم ، پا روی یونجه هـــــــا بگذارم
اما دلــــــــــی را دفن نکنم ...!
گرگی باشم ، گوسفند هـــــــا را بِدَرم...
اما بدانم ، کــــــــارم از روی ذات است نه از روی هوس ...!
خفاشی باشم که شبهاگردش کنم
با چشمهای کور ، اما خوابی را پرپر نکنم
کلاغی باشم که غار غار کنم

امـــــــــا

پرهایم را رنگ نکنم و دلی را با دروغ بدست نیاورم...!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:می خواهــم انســــــــــان نباشم,,,, :: 18:22 :: نويسنده : Majid1991

باید اینجا وسطِ خاطره ها گریه کنم

سرِ هر جمله که میگفت بیا گریه کنم

باید امشب بروم ، مست کنم تا خود صبح

تا که فارق شوم از اشک و صدا ، گریه کنم

دلِ من تنگ که نه ، خُرد شد از رفتنِ تو

لحظه گشتِ بدِ این خاطره را گریه کنم

ثانیه محوِ سکوت است در اندیشه ی تو

من برای غمِ این ثانیه ها گریه کنم

بیدلی گفت خدا مظهرِ تنهایی هاست

پس از امشب جای هر ذکر و دعا گریه کنم

کارِ من نیست شناسایی ی راز گل سرخ

شاید این است فقط قافیه را گریه کنم

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:باید اینجا وسطِ خاطره ها گریه کنم, :: 18:19 :: نويسنده : Majid1991

نام : بنده
زاده ي خدا
محل تولد: عرش

همينا كافيه واسم....بنده ام ...هموني كه بهش ميگي جايزالخطا....اما زاده ي خدا....همون كه گفتي از خودت، در وجودم دميدي....
همينا، ولي كلي فاصله ست بينش.....من از توام اما ازت دورم....از تو ام اما....
امسال هم داره تموم ميشه...به سرعت برق و باد گذشت....و من چه ندونسته فرصتهاي باتو بودنو از دست دادم....چه ندونسته سر اونچه كه ميخواستمو برام خوب نبود باتو جنگيدم....چه ندونسته در لحظه تنهايي به همه رو زدم الا تو....تو كه از من ، به خودم نزديك تري....
خدايا..كم نبود زمانهايي كه پشت ميز قضاوت نشستمو حكم تعيين كردم...در حالي كه بدترين گناهو ميكردمو تو ميبخشيدي
خدايا...كم نبود زمانهايي كه براي خوب جلوه دادن خودم گناه ديگري رو فاش ميكردم ..درحالي كه تو ابرو دارم بودي
خدايا...كم نبود زمانهايي كه ناراحتي ام رو سر ديگري خالي ميكردم...دلش ميشكست اما من....اما من گناه كردمو دستانت را با محبت سمتم دراز كردي...با عشق نگاهم كردي و لبخند از لبانت برداشته نشد
خدايا چه فرصتا رو از دست دادم درحالي كه ميتوانستم به جاي غر زدن باتو دردودل كنم
چه فرصتارو از دست دادم با رو زدن به ديگران براي پر كردن تنهايي ام درحالي كه ميتوانست لحظه ي بهترين نيايش من باشد باتو...غافل از اينكه لحظاتم پوشالي شد
بدشدن...بد شدم....درحالي كه تو تا ابد با منه گنه كرده خوبي....درحالي ك هرلحظه و زمان براي مني و بامني
دروغ گفتنو دروغ گفتم...درحالي كه تو تا هميشه سعي كردي واقعيت رانشانم دهي...اگر زماني هم نديدم باز اشتباه من بود ، چون طاقت ديدن را نداشتم چشمانم را بستم
خدايا...چطور چنين جسارت پيدا كردم....چطور خودخواه شدمو چطور از تو فاصله گرفتم....
خدايا يك سال بزرگتر شدم...اما هنوز همان كودكي ام كه نيمه شب وقتي از خواب ميپرد تنها چيزي كه ارامش ميكند كتاب توست....
يك سال بزرگتر شدم اما هنوز هم با اولين مشكل حتي اگر كوچك باشد..بازهم وابسته ي توام..گره گشاي كارم تويي و تو نخواهي نميشود
يك سال بزرگتر شدم اما هنوز....هنوزهم صداي تو ارامم ميكند هنوز هم تمام اميدم به توست هنوز هم....
سال جديد در راه ست...ترسانم ازناداني ام... كه باز ندانسته كاري كنمو دلي بشكند...حرفي بزنمو....پشيمان شوم...
خدايا سال جديد در راه است و من اينده را با تمام لحظاتو اتفاقاتش به تو ميسپارم...از تو ميخواهم در لحظه اشتباهم دستانم را بفشاري تا ياداور بودنت باشد
خدايا...دل شكسته ام از بدي خود و تنها ارامشم بخشش توست...از بديهايم چشم بپوشان و كمكم كن بهتر باشم
خدايا...ندانسته دل شكسته ام...پشيمان شدم اما قدرت بيانش را نداشتم...يا قدرتم بده يا كمك كن تا باز با عزيزانم باشم
خدايا...رنج ديدمو سكوت كردم...بدي كردنو در دلم مخفي كردم...محبتشان از دلم رفت...اينه ي دلم را به تو ميدهم...غبارش را پاك كن تا انها را ببخشايم
خدايا...دركم بده تا ديگران را درك كنم...تا قضاوت پيشه نكنم
خدايا...ارامشم بده تا ارامش را ببخشايم بلكه اشكي را پاك كنم
خداوندا...مرا بي نياز از مخلوقاتت بگردان تا تمام عشق و محبتم به هستي و افريده هايت بدون قيد و شرط باشد...بي هيچ چشم داشتي
خداوندا...صبرم بده تا در زمانش سكوت كنم..و توانم بده تا در زمانش مقاوت كنم و محكم بايستم و دفاع كنم...وبصيرت بده تا زمانش را متوجه شم
خداوندا...
ازم دور نشو حتي اگر دور شدم
حتي اگر چشمانم نديد و گوشهايم صدايت را نشنيد
من از توام پس بي تو نابودم
تنهايم مگذار

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:نامه اي به خدا, :: 11:8 :: نويسنده : Majid1991

تعدادى از متخصصان اين پرسش را از گروهى از بچه هاى ٤ تا ٨ ساله پرسيدند که: «عشق يعنى چه؟»

پاسخ هايى که دريافت شد عميق تر و جامع تر از حدّ تصوّر هر کس بود.
در اينجا بعضى از اين پاسخ را براى شما می آورم:

هنگامى که مادربزرگم آرتروز گرفت ديگر نمی توانست دولا شود و ناخنهاى پايش را لاک بزند. بنابراين، پدربزرگم هميشه اين کار را براى او می کرد، حتى وقتى دستهاى خودش هم آرتروز گرفت. اين يعنى عشق. (ربکا، ٨ ساله(

وقتى يک نفر عاشق شما باشد، جورى که اسمتان را صدا می کند متفاوت است. شما میدانيد که اسمتان در دهن او در جاى امنى قرار دارد. (بيلى، ٤ ساله)

عشق هنگامى است که يک دختر به صورتش عطر می زند و يک پسر به صورتش ادوکلن می زند و با هم بيرون می روند و همديگر را بو می کنند. (کارل، ٥ ساله)

عشق هنگامى است که شما براى غذا خوردن به رستوران می رويد و بيشتر سيب زمينى سرخ کرده هايتان را به يکنفر می دهيد بدون آن که او را وادار کنيد تا او هم مال خودش را به شما بدهد. (کريس، ٦ ساله)

عشق هنگامى است که مامانم براى پدرم قهوه درست می کند و قبل از آن که جلوى او بگذارد آن را می چشد تا مطمئن شود که مزهاش خوب است. (دنى، ٧ ساله)

عشق هنگامى است که دو نفر هميشه همديگر را می بوسند و وقتى از بوسيدن خسته شدند هنوز می خواهند در کنار هم باشند و با هم بيشتر حرف بزنند. مامان و باباى من اينجورى هستند. (اميلى، ٨ ساله)

اگر می خواهيد ياد بگيريد که چه جورى عشق بورزيد بايد از دوستى که ازش بدتان می آيد شروع کنيد. (نيکا، ٦ ساله)

عشق هنگامى است که به يکنفر بگوئيد از پيراهنش خوشتان می آيد و بعد از آن او هر روز آن پيراهن را بپوشد. (نوئل، ٧ ساله)

عشق شبيه يک پيرزن کوچولو و يک پيرمرد کوچولو است که پس از سالهاى طولانى هنوز همديگر را دوست دارند. (تامى، ٦ ساله)

عشق هنگامى است که مامان بهترين تکه مرغ را به بابا میدهد. (الين، ٥ ساله)

هنگامى که شما عاشق يک نفر باشيد، مژه هايتان بالا و پائين میرود و ستاره هاى کوچک از بين آنها خارج می شود. (کارن، ٧ ساله)

شما نبايد به يکنفر بگوئيد که عاشقش هستيد مگر وقتى که واقعاً منظورتان همين باشد. اما اگر واقعاً منظورتان اين است بايد آن را زياد بگوئيد. مردم معمولاً فراموش میکنند. (جسيکا، ٨ ساله)

و سرانجام...

برنده ما يک پسر چهارساله بود که پيرمرد همسايه شان به تازگى همسرش را از دست داده بود. پسرک وقتى گريه کردن پيرمرد را ديد، به حياط خانه آنها رفت و از زانوى او بالا رفت و همانجا نشست.
وقتى مادرش پرسيد به مرد همسايه چه گفتی؟
پسرک گفت:
"
هيچى، فقط کمکش کردم که گريه کند..."

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



شنبه 12 اسفند 1391برچسب:عشق یعنی چه؟, :: 11:42 :: نويسنده : Majid1991

دلم عجیب گرفته
دل‌گیرم از آدمک‌هایی
که تنها سایه‌ای هستند
از تمام آنی که می‌نمایند
دل‌گیرم از نقاب‌هایی که بر چهره می‌کشند
دل‌گیر از صورتک‌ها
من نمی‌فهمم
به خدا که من نمی‌فهمم
نمی‌دانم چرا آدم‌ها تنها برایِ یک تجربه،
یک تصور، یک خیال،
یک عطش برای سر دادنِ ترانه‌ی تشنگی،
وخیالِ خامِ آنچه هیچ‌گاه نیستند،
زندگی آدم دیگری را به بازی می‌گیرند؟!
به خدا من نمی‌فهمم
نمی‌فهمم چگونه شد که در این عصر آهن و اصطکاک
این‌چنین تصوارت آهنین و قلب‌های سخت و ذهن‌های جامدی شکل گرفت
این همه آهن، این همه سختی، این همه جهل،
این همه صورتک
و این همه من، تنها، خسته، رویارو
آی آدم‌ها! آدم‌ها، آدم‌ها، آدمک‌ها
آی آدم‌هایی که بی‌چراغ دوست می‌دارید
آدم‌هایی که به هوسِ سرک کشیدن به یک دیوارِ کوتاه
بی‌نیاز از چهارپایه و نردبان
سر خم می‌کنید و
آرامشِ آن‌سویِ دیوار را می‌ستانید :
به خدا
آن آدمِ ساده که دیوارِ دلش کوتاه است،
وسیله‌ی برای ابراز و ارضای عقده‌ها و آرزوهایِ تو نیست!
تو را به خدا، اینقدر سرک نکشید
در این عصرِ صورتک‌های دروغین
دنیا بیش از همیشه به سادگیِ ساده‌ها محتاج است
تو را به خدا اینقدر آزارشان ندهید
بگذارید سادگیِ دوست‌داشتن‌های بی دلیل
افسانه‌ای در قصه‌های کودکی‌مان نباشد
بگذارید که سال‌ها بعد
سادگانِ دل‌داده
پاکیِ دوست‌داشتن‌های بی‌دلیل
و عشق‌های جاودانه را
تنها در انیمیشنِ سیندرلا جستجو نکنند!
خدای عاشقانِ خسته، دل شکسته!
تو می‌دانی
چقدر سخت است ساده بودن
و ساده ماندن
در دنیای آدمک‌ها، نقش‌ها، نقاب‌ها، ادعاها
و چه جرم بزرگیست سادگی‌!
که اینگونه تنِ نحیفِ عشق به درد می‌آید
تو را قسم به اشک‌های لرزانِ آن دلِ ساده
که ساده شکست
تو را قسم به نگاهِ نگرانِ چشم‌های منتظر به راه
تو را قسم به سادگیِ آن “اسمِ سه حرفی
تو را به “عشق”، به “اشک”، تو را به “خدا” قسم
هوایِ سادگانِ عاشق‌ات را داشته باش

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



شنبه 12 اسفند 1391برچسب:اگه هیچکس نیست خدا که هست, :: 11:36 :: نويسنده : Majid1991

بوي سيب و بوي زير سيگاري...

لبهايي كه فقط در عكس چاك خورده اند...

و دستي كه زير چانه است...

حس وحشت جدائي از چهار ديواري

كه هر قطعه اش داستان مردي هست كه

تنهاييش را با كمال ميل!عق زده!!

معتاد شده...

قمار كرده...

باخته...!!

و لنگر انداخته بر تختخواب بى هوسي....

كه حال نداره دندانهايش را مسواك بزند,

از همه چي بريده...

همين روزها سفر خواهد كرد!

جايي كه پروانه ها بالهاي سفيد دارند...

جايي كه كجاست.........

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



جمعه 11 اسفند 1391برچسب:جايي كه كجاست, :: 19:2 :: نويسنده : Majid1991

گوش کن میخوام برات پسر بودن رو تعریف کنم!

پسر بودن یعنی نافتو که بریدن روش 2 سال حبس هم بریدن

پسر بودن یعنی فقط تا اخر دبستان بابا مامان پشت سرتن بعدش جامعه بزرگت میکنه

پسر بودن یعنی فقط یه سال وقت داری که کنکور قبول نشی

پسر بودن یعنی بعد 18 دیگه یا سربازی یا سربار

پسر بودن یعنی استرس سربازی و حسرت درس خوندنه بدون استرس

پسر بودن یعنی بعد بابا، مرده خونه بودن، سنم نمیشناسه یعنی چی؟؟ یعنی بابا نباشه نون باید بدی حالا 5 ساله باشی یا 50 ساله

پسر بودن یعنی حفظ خواهر و مادر و همسرت از هر چی هیزیه

پسر بودن یعنی آزادی که از ( آ ) اولش تا ( ی ) آخرش همش مسئولیته

پسر بودن یعنی یه سگ دو زدن واسه یه لقمه نون که جلو زن و بچه کم نیاری

پسر بودن یعنی واسه عید لباس نخری که دخترت واسه خریده لباس کم و کسر نیاره

"پسر بودن یعنی بی پول عاشق نشی"

پسر بودن یعنی حرفایی که میمونه تو دل

پسر بودن یعنی " مرد که گریه نمیکنه "

پسر بودن یعنی همیشه بدهکار بودن به همه

پسر بودن یعنی بعد سربازی روز اول کلی تحویلت میگیرن روز دوم به چشه زالو نگات میکنن

پسر بودن یعنی .­......... مسئولیت مسئولیت

یکم به خودمون بیایم ببینیم کجا وایسادیم.

به سلامتـــــــــــــــی همه پسرا.

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, :: 18:58 :: نويسنده : Majid1991

اگــر دری میان ما بــود،
مــی‌کــوفتــم؛
درهــم مــی‌کــوفتــم!
اگــر میــان مــا، دیــواری بــود،
بــالا مــی‌رفتــم، پــاییــن مــی‌آمــدم؛
فــرو مــی‌ریختــم!
اگــر کــوه بــود، دریــا بــود،
پــا مــی‌گــذاشتــم
بــر نقشــه‌ جهــان و نقشــه‌ای دیگــر، مــی‌کشیــدم!
امــا میــان مــا، هیــچ نیســت
هیــچ؛
و تنــها بــا هیــچ،
هیــچ کــاری نمــی‌شــود کــرد

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



جمعه 11 اسفند 1391برچسب:میــان مــا, هیــچ نیستـــ,,,, :: 18:48 :: نويسنده : Majid1991

آهای دنیا ازت بیزارم ......

آهای خدا کجایی؟

منو میبینی؟؟

صدامو میشنوی؟؟؟؟

دیگه خسته شدم به این ادما بگو از من فاصله بگیرن ....

خدایا میشه من بیام پیش تو؟؟

خدا جون بود و نبود من که اینجا فرقی نمیکنه پس منو ببر پیش خودت...

خدا جون برام لالایی میگی ؟؟

میخوام بخوابم یه جوری که وقتی خوابیدم دیگه بیدار نشم...

خدا جون داغونم فک نمیکنی این همه درد یکم زیاده؟؟؟

باور کن به دوش کشیدن این همه غصه برام خیلی سنگینه ....

خدا جون جای زخمای روی قلبم خیلی درد میکنه .....

دیدی اونم اومد تا برای این همه درد مرهم بشه اما خودش شد بزرگترین درد زندگیم...

حالا تو بگو با این همه درد چیکار کنم ....
وااااااای چقدر خسته ام این بغض لعنتی و همیشگی هم گاهی منو تا مرز خفگی میکشونه خدا جون همیشه مواظبش باش.

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:درد و دل با خدا, :: 10:4 :: نويسنده : Majid1991

اگر کسی تو را با تمام مهربانبت دوست نداشت ،دلگیر مباش که نــه تو گناهکاری و نـــه او.

تو هم با تمام مهربانیت زیباترین معصوم دنیایی. پس خود را گناهکار نبین.

مــن عیسی نامی را میشناسم ده بیمار را در یک روز شفا داد و تنها یک نفر سپاسش گفت.

من خدایــی را میشناسم کــه ابـر رحمتش بر عمر زمین و زمان باریده،

یکی سپاسش میگوید و هزاران نفرکفــر میگویند.

پس چرا میپنداری بهتــر از آنچه عیسی و خدای عیسی را سپاس گفتند از تو برای  مهربانیت قدردانی میکنند؟؟؟

پس از ناسپاسی شان نرنج،

امـــا برای شادی دلشان بکوش کــه با مهربانی روح تــــو آرام میگیرد.

تـــو با مهرت بال و پر می گیری.

خوبی دلیل جاودانگی تو خواهد شد.

دوست بدار نه برای آنکــه دوستت بدارند ،

تــــــو به پاس زیبایی عشــــق ،

عشق بورز.

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:تو به پاس زیبایی عشق ,عشق بورز, :: 9:48 :: نويسنده : Majid1991

دیروز میگفتم :
مشق هایم را خط بزن مرا مزن
روی تخته خط بکش گوشم را مکش...
مهر را در دلم جاری بکن جریمه مکن...
هر چه تکلیف میخواهی بگیر امتحان سخت مگیر...
اما اکنون ..
مرا بزن گوشم را بکش .. جریمه بکن .. امتحان سخت بگیر...
مرا یک لحظه به دوران خوب مدرسه باز گردان. ..

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, :: 9:39 :: نويسنده : Majid1991

 

گام بر می دارم و می روم

به هر کجا شود جز اینجا

اینجا که همه لحظه هایش بوی غربت,غم,اندوه می هد.

می روم شاید پایان اینگونه نباشد

اما این بار می خواهم پایانش را خودم بنویسم.

در همه زندگی ام به این باور رسیده ام

که زندگی یک بازی بیش نیست

پس حال نوبت من است تا بازی را به سود خود به پایان برسانم.

چه خوش باشد و چه بد باشد.

به هر حال نامش را قسمت خواهند خواند؟؟؟؟؟

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:گام بر می دارم و می روم, :: 15:0 :: نويسنده : Majid1991

انگار سقف دلتنگی های من تمامی ندارد!!!
دلتنگم....
میفهمید...
 
شـبی از پـشت یـک تـنـهایـی نـمنـاک و بـارانـی تـو را با لــهجه ی گـل هـای نـیلوفر صـدا کردم.
 
تـمام شـب بـرای بـاطـراوت مـانـدن بـاغ قـشنـگ آرزوهـایـت دعــــا کردم...

پس ازِ یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس
تو را از بین گل هایی که در تنهایی ام رویید
با حسرت جدا کردم
و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی:
دلم حیران و سرگردان چشمانی ست رویایی
و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم
تو را در دشتی از تنهایی وحسرت رها کردم
همین بود آخرین حرفت ...

و من بعد از عبور تلخ و غمگینت
حریم چشمهایم را
به روی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید
وا کردم...
نمی دانم چرا رفتی؟
نمی دانم چرا ، شاید خطا کردم
و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی
نمی دانم کجا ؟!
تا کی ؟!
برای چه ؟!
ولی رفتی...
و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید
نمی دانم چرا ؟
شاید به رسم و عادت پروانگی مان
باز برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:همین بود آخرین حرفت, :: 10:49 :: نويسنده : Majid1991

کاش آسمان حرف کویر رامی فهمید واشک خود رانثارگونه های خشک اومیکرد....!!

کاش واژه ی حقیقت آنقدر بالبها صمیمی بود که برای بیان کردنش به شهامت نیازی نبود..!!

کاش دلها آنقدر خالص بودند که دعاها قبل از پایین آمدن دستها مستجاب می شد...!!

کاش شمع حقیقت محبت را درتقلای بال وپرسوز پروانه می دیدو او را باور میکرد...!!

کاش مهتاب با کوچه های تاریک شب آشناتربود...!!

کاش بهار آنقدر مهربان بود که باغ رابه دست خزان نمی سپرد...!!

کاش فریاد آنقدر بی صدا بود که حرمت سکوت را نمی شکست..!!

کاش در کتاب غصه ها،شکوه لبخند درمعنی داغ اشک گم نمی شد...!!

وکاش......

عشق همیشه معنی عاطفه را می فهمید.........!!!!!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:کاش, :: 10:44 :: نويسنده : Majid1991

خیلی سخته که واسه کسی بمیری ولی اون قبولت نکنه
خیلی سخته که عاشق کسی باشی ولی باهات نمونه
خیلی سخته که از پیشت بره . بره تا فرداهای دور
خیلی سخته که عشقت بره سفر. که عشقت بدون تو بره سفر
خیلی سخته که عاشق باشی. عاشق بمونی. عاشق زندگی کنی. ولی مرده باشی
خیلی سخته که بمیری. بمیری بدون عشقت. با یاد عشقت. با رویای عشقت. با آرزوی عشقت
خیلی سخته که مجبور بشی با عشقت خداحافظی کنی
خیلی سخته که دلت بشکنه. خیلی سخته که دلت بشکنه و تیکه های شکسته اش لگدمال بشه
خیلی سخته که باهات باشه ولی تو دلش جای دیگه باشه
خیلی سخته که عاشق خنده های یکی باشی و برات نخنده
خیلی سخته که دیوونه ی چشاش باشی و دیگه نتونی چشاشو ببینی.
خیلی سخته که دیوونه ی چشاش باشی و مجبور شی قبول کنی که چشاش دیگه مال تو نیست. خیلی سخته که بخوای قبول کنی که چشاش از اول مال تو نبوده.
خیلی سخته که یه مدت طولانی به انتظار دیدارش باشی. بعد حتی خدا هم نخواد ببینیش
خیلی سخته که حداقل واسه خداحافظی با عشقت کلی حرف آماده کنی که بهش بگی. اما تو بهترین موقعیت برا
ولی هر روز بیشتر عاشق عشقت بشی و همه چیز تازه شروع شده باشه.
خیلی سخته که فکر کنی که عشقت به فکرت نیست
خیلی سخته.......

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:خیلی سخته, :: 10:38 :: نويسنده : Majid1991

من
چه دو حرفیه وسوسه انگیزیست
این من!
نه در پی عشق است نه تشنه ی مهربانی
فراری از پسران مانکن پرست و دختران آهن پرست
فقط برای خودم هستمخود خودم ! مال خودم !
صبورم و عجول !!
سنگین و سرگردان !!
مغرور
با یک پیچیدگی ساده و مقداری بی حوصلگیه زیاد !!!
و برای تویی که چهره های رنگ شده را می پرستی نه سیرت آدمی ؛ هیچ ندارم
راهت را بگیــر و بـــــــرو
حوالی ما توقف ممنــــوع است !

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:چه دو حرفیه وسوسه انگیزیست,من, :: 10:22 :: نويسنده : Majid1991

پس از آفرینش آدم خدا گفت به او

نازنینم آدم،باتو رازی دارم،اندکی پیشتر آی

آدم آرام ونجیب آمد پیش،زیر چشمی به خدا مینگریست

نازنینم آدم(قطره اشکی زچشمان خداوند چکید(

یاد من باش که بس تنهایم....!!

بغض آدم ترکید،گونه هایش لرزید وبه او گفت:

من به اندازه ی گلهای بهشت....نه....به اندازه ی عرش....

نه...نه..من به اندازه ی تنهاییت ای هستی من دوست دارت هستم.....!!

آدم کوله بارش برداشت،خسته وسخت قدم برمی داشت...!!

راهی ظلمت پرشور زمین.....

درمیان لحظات جانکاه هبوط،باز بشنید که خدا گفت به او

نازنینم آدم،نه به اندازه ی تنهایی من،نه به اندازه ی عرش...

که به اندازه ی یک دانه ی گندم،فقط یادم باش....

نازنینم آدم نبری از یادم......؟؟!!!!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:نازنینم آدم, :: 10:54 :: نويسنده : Majid1991

اگه کسی باعث بشه اعتمادتو از کل دنیا بکنی
اگه کسی که سالها عشقم صداش کردی با کس دیگه ای ببینیش
اگه کسی که قول لباس عروس بهت میداد بهت بگه واسم تکراری شدی ...
اگه به خاطر کسی که سالها شب و روز نداشتی
اگه کسی که دوسش داشتی به خاطر یه دعوا بزاره بره...
اگه کسی که میپرستیدیش ...
اگه کسی که تمام مردانگی و دنیاتو تو وجودش پیدا میکردی بفهمی یه دزد بیشتر نبوده...
اگه 20 روز سفر باشی بیای ببینی با کس دیگه ....
اگه بخاطرش محل زندگیتو عوض کنی و پیش روانکاو بری...
اگه بعد از مدت ها که سر پا شدی ببینیش...
اگه بگه بزور پیدات کردم... دنبالت بودم ماه ها...
اگه دوباره ازت خواستگاری کنه....
اگه 2 ساعت تمام گریه کنه و بگه 1 فرصت دوباره بده....


چی جواب میدادی؟

لطفا اگه میتونی حتی فکرشم بکنی بگو...

حتی در حد یه جمله حتی 1 بیت شعر حتی یه نثر ...

هرچی به ذهنت میرسه بگو...

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:اگه میتونی حتی فکرشم بکنی بگو, :: 10:49 :: نويسنده : Majid1991